lachrymal

/ˈlækrɪml̩//ˈlækrɪml̩/

معنی: استخوان اشکی چشم، اشکی، اشک اور، کیسه اشک، ویژه اشک
معانی دیگر: اشک مانند، اشکسان، اشک آور، اشکین، رجوع شود به: lacrimal، lacrimal تش

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to tears.
اسم ( noun )
• : تعریف: see lacrimal.

جمله های نمونه

1. Tears are produced by the lachrymal and meibomian glands and contain all manner of chemicals, including proteins, enzymes and metabolic waste products.
[ترجمه گوگل]اشک توسط غدد اشکی و میبومین تولید می شود و حاوی انواع مواد شیمیایی از جمله پروتئین ها، آنزیم ها و مواد زائد متابولیک است
[ترجمه ترگمان]اشک توسط غدد lachrymal و meibomian تولید می شود و شامل تمام انواع مواد شیمیایی، از جمله پروتئین ها، آنزیم ها و محصولات زائد متابولیک می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Does darling lachrymal gland jam how to do?
[ترجمه گوگل]ایا غده اشکی عزیزم چطور باید انجام داد؟
[ترجمه ترگمان]و به نظر می رسه: \"عزیزم\" میتونه کاری کنه که ما انجام بدیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There were many lymphoid nodules under lachrymal gland epithelia in-group A, and few of chickens had semitransparent bursa with jelly inside them at the location of removed Harderian glands.
[ترجمه گوگل]ندول های لنفاوی زیادی در زیر اپیتلیوم غده اشکی در گروه A وجود داشت و تعداد کمی از جوجه ها بورس نیمه شفاف با ژله در داخل آنها در محل غدد هاردرین برداشته شده داشتند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از lymphoid زیر gland lachrymal در گروه A وجود داشتند، و تعداد کمی از مرغ ها به همراه ژله در داخل آن ها با ژله و در محل از غدد Harderian جدا شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What if the lachrymal gland didn't cry or drip anymore?
[ترجمه گوگل]اگر غده اشکی دیگر گریه نمی کرد یا چکه نمی کرد چه؟
[ترجمه ترگمان]چه می شد اگر اشک هم دیگر گریه نمی کرد یا چکه می کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Because lachrymal bursa flesh breaks down, reach the reason such as conjunctivitis, inside next conjunctiva bursa, often tear accumulates sluggish or spill over.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که گوشت بورس اشکی شکسته می شود، به دلیلی مانند ورم ملتحمه، در داخل بورس ملتحمه بعدی، اغلب پارگی ها کند می شوند یا می ریزند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که گوشت bursa تکه تکه می شود، به دلیلی مانند conjunctivitis، در داخل bursa next، به دلیل پارگی و یا نشت نفت، به همین دلیل عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The difference between the pouch and lachrymal channel is viewed from the side, with a protruding pouch, but only in the lacrimal groove.
[ترجمه گوگل]تفاوت بین کیسه و کانال اشکی از کنار، با یک کیسه بیرون زده، اما فقط در شیار اشکی مشاهده می شود
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین کانال کیسه و کانال از طرف دیگر با یک کیسه بیرون زده دیده می شود، اما تنها در شیار اشکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Each girl once was 1 to have no lachrymal angel, being her to ran into a beloved boy and the had tears, the angel shed tears, depraving the human life.
[ترجمه گوگل]هر دختر زمانی 1 بود که هیچ فرشته اشکی نداشت، چون او به پسر محبوبی برخورد کرد و اشک ریخت، فرشته اشک ریخت و زندگی انسان را تباه کرد
[ترجمه ترگمان]هر دختری یک روزی یک فرشته بود که هیچ فرشته ای نداشت، چون او بود که به پسری دوست داشتنی تبدیل می شد و گریه می کرد، فرشته اشک می ریخت و زندگی انسان را به هم می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Followed by lachrymal, quasi-pious invocations of the Bill of Rights, the Constitution, the meaning of democracy. . .
[ترجمه گوگل]به دنبال آن استنادهای شبه پرهیزگارانه منشور حقوق، قانون اساسی، معنای دموکراسی
[ترجمه ترگمان]و پس از آن دعاهای lachrymal و quasi از لایحه حقوق، قانون اساسی و معنای دموکراسی را دنبال می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Can be the lachrymal naevus on the face nodded?
[ترجمه گوگل]آیا می توان نایوس اشکی روی صورت را تکان داد؟
[ترجمه ترگمان]اشک از چشمانم جاری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Excuse me ah there is artificial lachrymal gland ah?
[ترجمه گوگل]ببخشید آه غده اشکی مصنوعی وجود دارد آه؟
[ترجمه ترگمان]ببخشید، یک غده lachrymal مصنوعی وجود دارد، آه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The artifical lachrymal eye drops was prepared from the modified chitin derivative and a satisfactory result was achieved in the clinical observation.
[ترجمه گوگل]قطره چشم اشکی مصنوعی از مشتق کیتین اصلاح شده تهیه شد و نتیجه رضایت بخشی در مشاهده بالینی به دست آمد
[ترجمه ترگمان]The چشم artifical از مشتق کیتین اصلاح شده تهیه شد و نتیجه رضایت بخشی در مشاهده بالینی بدست آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What does the mole with each long position on the face represent respectively? Should the mole on nose go with lachrymal mole?
[ترجمه گوگل]خال با هر موقعیت بلند روی صورت به ترتیب چه چیزی را نشان می دهد؟ آیا خال روی بینی باید با خال اشکی همراه باشد؟
[ترجمه ترگمان]خال با هر موقعیت بلند بر روی صورت به ترتیب نشان داده می شود؟ اگر خال بر روی بینی با خال lachrymal باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What does the mole near chin nose call? Is lachrymal mole long in that?
[ترجمه گوگل]خال نزدیک به چانه چه می گوید؟ آیا خال اشک در آن بلند است؟
[ترجمه ترگمان]خبرچین نزدیک بینی چی صداش می کنه؟ به خاطر همین بود که اشک از چشمانش سرازیر شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conclusions Positive nursing measures are helpful to improving the clinical effectiveness in the patients undergoing anastomosis of broken lachrymal canaliculus.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری اقدامات پرستاری مثبت برای بهبود اثربخشی بالینی در بیماران تحت آناستوموز کانال اشکی شکسته مفید است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اقدامات پرستاری مثبت برای بهبود اثربخشی بالینی در بیمارانی که تحت درمان lachrymal lachrymal شکسته قرار دارند، مفید هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Give out a few branch by alar palate ganglion, distributing the mucous membrane in lachrymal, palate and nosepiece, control the exudation of the common sense of mucous membrane and gland body.
[ترجمه گوگل]چند شاخه توسط گانگلیون کام آلار، پخش غشای مخاطی در اشکی، کام و بینی، کنترل ترشح حس مشترک غشای مخاطی و بدن غدد
[ترجمه ترگمان]شاخه کوچکی از غده عصبی alar را بیرون بیاورید و غشا مخاطی را در lachrymal، palate و nosepiece توزیع کنید و کنترل حس مشترک غشا مخاطی و بدن غده دار را کنترل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

استخوان اشکی چشم (اسم)
lachrymal, lacrimal

اشکی (صفت)
lachrymal, lacrimal, lachrymose

اشک اور (صفت)
lachrymal, lacrimal

کیسه اشک (صفت)
lachrymal, lacrimal

ویژه اشک (صفت)
lachrymal, lacrimal

انگلیسی به انگلیسی

• (anatomy) lachrymal bone (bone of the inner corner of the eye); vessel used to collect the tears of the bereaved
of or pertaining to tears; producing tears, secreting tears; lacrimal, of or near the organs which secrete tears (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بپرس