laches

/ˈlætʃɪz//ˈleɪtʃɪz/

معنی: قصور، غفلت، تنبلی، سهل انگاری
معانی دیگر: (حقوق) قصور، نکول

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: laches
• : تعریف: in law, failure to perform an action when required, esp. when asserting or enforcing a claim or right; negligence.

جمله های نمونه

1. Bark gentleman also not dare laches, every month should take out the sale of 10% to undertake advertisement puts in, cast for the most part among them was in on Internet advertisement.
[ترجمه گوگل]پوست جنتلمن نیز جرات نمی کند laches، هر ماه باید از فروش 10٪ به انجام تبلیغات قرار می دهد در، بازیگران بیشتر در میان آنها در تبلیغات اینترنتی بود
[ترجمه ترگمان]این آقا باراک، به جرات not، هر ماه باید فروش ۱۰ درصد را به عهده بگیرد تا تبلیغ خود را انجام دهد، و بیشتر آن ها در تبلیغ اینترنتی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The judges applied the laches and equitable estoppel to patent laches in America.
[ترجمه گوگل]قضات این قانون را در مورد حق ثبت اختراع در آمریکا اعمال کردند
[ترجمه ترگمان]قضات the و estoppel برابر را برای ثبت اختراعات در آمریکا به کار بردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The last part reviews the cases of patent laches in America, and our inspiration from them, then discusses the efforts of the two constituent elements identified patent laches.
[ترجمه گوگل]بخش آخر به بررسی موارد ثبت اختراع در آمریکا و الهام گرفتن از آنها می‌پردازد، سپس تلاش‌های دو عنصر تشکیل‌دهنده لچ‌های ثبت اختراع را مورد بحث قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بخش آخر، موارد ثبت اختراع ثبت شده در آمریکا را بررسی می کند، و ما از آن ها الهام می گیریم، سپس در مورد تلاش های دو عنصر اصلی که ثبت اختراع را شناسایی کرده اند بحث می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The plaintiff's right to set aside the deed is barred by laches.
[ترجمه گوگل]حق انصراف خواهان از سند منع شده است
[ترجمه ترگمان]حق شاکی برای کنار گذاشتن عمل توسط laches منع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The challenge of such makes our software firm dare not have laches of a bit ground.
[ترجمه گوگل]چالش چنین مواردی باعث می‌شود شرکت نرم‌افزاری ما جرأت نداشته باشد که زمین‌گیری کند
[ترجمه ترگمان]چالش مانند این است که شرکت نرم افزاری ما جرات نمی کند یک تکه زمین کمی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the past many years, Yan Hui studied very hard and had never shown laches .
[ترجمه گوگل]در سال‌های گذشته، یان هوی بسیار سخت مطالعه می‌کرد و هرگز لچ از خود نشان نداده بود
[ترجمه ترگمان]در چند سال گذشته، یان هوی زیاد مطالعه کرده بود و هرگز laches را نشان نداده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When we complain life and society does not give yourself good luck, in fact it is our own laches life, has neglected the side of some slight or certain process.
[ترجمه گوگل]وقتی از زندگی شکایت می‌کنیم و جامعه به شما خوش شانسی نمی‌دهد، در واقع این زندگی لخت خود ماست، از طرف یک فرآیند جزئی یا خاص غفلت کرده است
[ترجمه ترگمان]وقتی که ما از زندگی و جامعه شکایت می کنیم، به شما شانس خوبی نمی دهد، در واقع این زندگی laches ما است، به یک فرآیند جزئی یا خاص بی توجهی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although do not work, do not have teacher classmate supervise and urge, go to an unripe very easy also laches.
[ترجمه گوگل]اگر چه کار نمی کند، معلم همکلاسی نظارت و اصرار ندارد، به یک نارس بسیار آسان نیز لچ
[ترجمه ترگمان]اگر چه این کار را انجام ندهید، classmate معلم هم داشته باشید که بر او نظارت داشته و آن ها را ترغیب نکنید، به یک نارس بسیار ساده برسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Therefore, author holds the opinion that CHINA should regulate patent laches.
[ترجمه گوگل]بنابراین، نویسنده عقیده دارد که چین باید مجوزهای ثبت اختراع را تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، نویسنده معتقد است که چین باید حق ثبت اختراع را تنظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The production of the enterprise manages the economic benefits that should obtain ideal and social benefit, strengthen time management cannot instantly laches.
[ترجمه گوگل]تولید شرکت منافع اقتصادی را مدیریت می کند که باید منافع ایده آل و اجتماعی را به دست آورد، مدیریت زمان را نمی توان فوراً از بین برد
[ترجمه ترگمان]تولید این شرکت مزایای اقتصادی را مدیریت می کند که باید سود ایده آل و اجتماعی را به دست آورد، و مدیریت زمان را تقویت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sale job is admittedly main, but service routine more not allow laches.
[ترجمه گوگل]کار فروش مسلماً اصلی است، اما روال خدمات بیشتر اجازه نمی دهد که لخت شود
[ترجمه ترگمان]کار فروش اصلی است اما روتین خدمات به laches اجازه نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One of the earliest philosophical discussions of courage, in Plato's dialogue Laches.
[ترجمه گوگل]یکی از اولین بحث های فلسفی شجاعت، در گفت و گوی افلاطون Laches
[ترجمه ترگمان]یکی از اولین بحث های فلسفی شهامت، در دیالوگ افلاطون laches است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper states main factors of affecting construction intension and several key laches of concrete quality control in construction.
[ترجمه گوگل]این مقاله عوامل اصلی موثر بر هدف ساخت و ساز و چندین نکته کلیدی کنترل کیفیت بتن در ساخت و ساز را بیان می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله عوامل اصلی تاثیرگذاری بر ساخت intension و چندین عامل کلیدی کنترل کیفیت بتون در ساخت وساز را بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The misfortune will take place if we forget ourselves because of our laches .
[ترجمه گوگل]بدبختی اتفاق می افتد اگر خودمان را به خاطر لختمان فراموش کنیم
[ترجمه ترگمان]اگر ما خودمان را به خاطر laches فراموش نکنیم، بدبختی جای خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Author views the articles of chinese law which maybe involve patent laches.
[ترجمه گوگل]نویسنده مقالات قانون چین را مشاهده می کند که ممکن است شامل حق ثبت اختراع باشد
[ترجمه ترگمان]نویسنده مقالات مربوط به قانون چینی را که شاید شامل laches ثبت اختراع باشد، می بیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قصور (اسم)
defect, failure, default, delinquency, deficiency, debt, cunctation, negligence, shortcoming, laches, pretermission

غفلت (اسم)
default, inadvertence, omission, negligence, neglect, inadvertency, laches

تنبلی (اسم)
indolence, laches, inaction, sloth

سهل انگاری (اسم)
indifference, insouciance, nonchalance, laches

تخصصی

[حقوق] اهمال در مطالبه، اهمال در احقاق حق، غفلت، قصور

انگلیسی به انگلیسی

• (law) failure to act within the time allowed; legal principle by which one loses the right to compensation if one does not act within the time allowed

پیشنهاد کاربران

بپرس