lac

/ˈlæk//lac/

معنی: لاک، لاک الکل، چیز لاک والکل زده، لاک زدن
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی)، لاک (ماده ی انگم مانندی که از بدن برخی حشرات به ویژه laccifer lacca می تراود و از آن لاک الکل و غیره می سازند)، لاک والکل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a resinous secretion of the female lac insect, used in making shellac, varnishes, and sealing wax.
اسم ( noun )
(1) تعریف: in India, the sum of 100,000, esp. of rupees.

(2) تعریف: a very large, indefinite number.

جمله های نمونه

1. Traditionally, lac coating, alkyd varnish, nitro - varnish, acrylic coating are used.
[ترجمه گوگل]به طور سنتی از پوشش لاک، لاک الکیدی، لاک نیترو، پوشش اکریلیک استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]به طور سنتی، روکش lac، رنگ alkyd، nitro - varnish، روکش آکریلیک نیز مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The lac operon is an inducible operon, whereas the trp operon is a repressible operon.
[ترجمه گوگل]اپرون لاک یک اپرون القایی است، در حالی که اپرون trp یک اپرون قابل سرکوب است
[ترجمه ترگمان]اپرون lac اپرون inducible است در حالی که اپرون trp اپرون repressible می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Three cases of cysticerciasis showed Lac, Ace, Suc, Ala and no AA, Cho, NAA.
[ترجمه گوگل]3 مورد سیستی سرسیاز Lac، Ace، Suc، Ala و بدون AA، Cho، NAA را نشان دادند
[ترجمه ترگمان]سه مورد از cysticerciasis، Lac، Ace، Suc، Ala، no، Cho، NAA را نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. From the two days at Lac - qui - Meurt Card drew confidence.
[ترجمه گوگل]از دو روز در Lac - qui - مورت کارت اعتماد به نفس را جلب کرد
[ترجمه ترگمان]از آن دو روز به بعد، کارت Lac - qui بااعتماد به نفس، اعتماد به نفس را به خود جلب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Agricultural research in the LAC region is still largely in the public sector.
[ترجمه گوگل]تحقیقات کشاورزی در منطقه LAC هنوز تا حد زیادی در بخش عمومی است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات کشاورزی در منطقه LAC هنوز تا حد زیادی در بخش دولتی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This paper studied the effects of lac wax on the freshness keeping of eggplant.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی اثرات موم لاک بر حفظ تازگی بادمجان پرداخته است
[ترجمه ترگمان]این کاغذ اثرات لاک لاک را روی طراوت و تازگی of مطالعه کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With FeCl 3 as catalyst, raw carbon ( LAC ) was successfully modified by CO 2 used as activation agents.
[ترجمه گوگل]با FeCl3 به عنوان کاتالیزور، کربن خام (LAC) با موفقیت توسط CO2 مورد استفاده به عنوان عوامل فعال سازی اصلاح شد
[ترجمه ترگمان]با FeCl ۳ به عنوان کاتالیست، کربن خام (LAC)با موفقیت توسط CO [ ۲ ] به عنوان عوامل فعال سازی مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This paper studied the effects of shell lac wax on the freshness keeping of eggplant.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی اثرات موم پوسته لاک بر حفظ تازگی بادمجان پرداخته است
[ترجمه ترگمان]این کاغذ اثرات لاک لاک را روی طراوت و تازگی بادمجان بررسی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fact that copper pollution of laccaic acid in stick lac could not be avoided was concluded after considering its biological source and chemical nature.
[ترجمه گوگل]این واقعیت که آلودگی مس اسید لاکائیک در استیک لاک قابل اجتناب نیست، پس از در نظر گرفتن منبع بیولوژیکی و ماهیت شیمیایی آن نتیجه گیری شد
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که آلودگی مس of اسید در stick با در نظر گرفتن منبع زیستی و ماهیت شیمیایی آن، نمی توان از آن اجتناب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Extraction methods of natural lac dye as well as its application to silk and cation modified cotton are discussed.
[ترجمه گوگل]روش های استخراج رنگ طبیعی لاک و همچنین کاربرد آن در پنبه اصلاح شده ابریشم و کاتیونی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]استخراج روش های استخراج رنگ طبیعی و نیز کاربرد آن در ابریشم و پنبه اصلاح شده مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion Lac was most sensitive and early reliable index reflecting acute ischemic cerebral infarction.
[ترجمه گوگل]ConclusionLac شاخص حساس ترین و اولیه قابل اعتماد منعکس کننده انفارکتوس مغزی ایسکمیک حاد بود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Lac حساس ترین و نخستین شاخص قابل اعتمادی است که منعکس کننده infarction مغزی حاد ischemic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the lac resin, the content of hard resin is 6 1%, the content of soft resin is 2 2%.
[ترجمه گوگل]در رزین لاک، محتوای رزین سخت 6 1 درصد است، محتوای رزین نرم 2 2 درصد است
[ترجمه ترگمان]در رزین lac، مقدار رزین سخت ۶ % است، محتوای رزین نرم ۲ % است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results indicated that the dissolving process of lac resin in sodium carbonate was an acid-base reaction in a zero grade mode.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که فرآیند انحلال رزین لاک در کربنات سدیم یک واکنش اسید-باز در حالت درجه صفر است
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که فرآیند انحلال رزین lac در سدیم کربنات یک واکنش اسید - باز در حالت درجه صفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The new sanctuary has been set up on dry prairie land south of Lac Leman.
[ترجمه گوگل]پناهگاه جدید در زمین دشتی خشک در جنوب لاک لمان ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]پناه گاه جدید در زمین های خشک prairie در جنوب of Leman برپا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The results showed that the mango was preserved better with different concentration of bleached lac than the contrast sample. The appropriate concentration of bleached lac was 10%.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که انبه با غلظت‌های متفاوت لاک سفید شده بهتر از نمونه حاجب نگهداری می‌شود غلظت مناسب لاک سفید شده 10 درصد بود
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که انبه با غلظت متفاوت lac از نمونه مقایسه، بهتر حفظ شد غلظت مناسب of bleached برابر با ۱۰ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لاک (اسم)
lac

لاک الکل (اسم)
varnish, lac, lacquer

چیز لاک و الکل زده (اسم)
lac

لاک زدن (فعل)
lac

تخصصی

[نساجی] نخ یا ریسمانی ظریف اما محکم

انگلیسی به انگلیسی

• resinous substance used in the manufacture of varnishes

پیشنهاد کاربران

lac ( شیمی )
واژه مصوب: لکای خام
تعریف: نوعی رزین که حشره ای به نام لسیفر لکا ( Laccifer lacca ) بر شاخۀ درختان جنگل های استوایی ترشح می کند

بپرس