labour intensive

جمله های نمونه

1. Rice production is very labour intensive .
[ترجمه مهرداد انصاری] تولید برنج وابسته به نیروی کار ( نیروی انسانی ) زیادی است.
|
[ترجمه گوگل]تولید برنج بسیار کار فشرده است
[ترجمه ترگمان]تولید برنج بسیار متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This is labour intensive and a suitable flat roof site has to be found.
[ترجمه گوگل]این کار فشرده است و باید یک مکان مناسب برای سقف مسطح پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]این کار فشرده و محل مناسبی برای سقف آپارتمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They are labour intensive, however, and complex to perform on a large scale, for example, in clinical regimens.
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها کار فشرده و پیچیده ای برای انجام در مقیاس بزرگ هستند، به عنوان مثال، در رژیم های بالینی
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها نیروی کار فشرده و پیچیده برای انجام یک مقیاس بزرگ، برای مثال در رژیم غذایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The new curricular teaching and examinations are very labour intensive and have considerable resource implications.
[ترجمه گوگل]آموزش و امتحانات برنامه درسی جدید بسیار کار فشرده است و پیامدهای منابع قابل توجهی دارد
[ترجمه ترگمان]تدریس و امتحانات curricular جدید بسیار زیاد کار می کنند و مفاهیم منابع قابل توجهی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Environmental improvement would mean the closure of some labour intensive plants which could not be economically cleaned up, the company said.
[ترجمه گوگل]این شرکت گفت که بهبود محیط زیست به معنای تعطیلی برخی از کارخانه های کارگری است که نمی توانند از نظر اقتصادی پاکسازی شوند
[ترجمه ترگمان]این شرکت گفته است که بهبود محیط زیست به معنای بسته شدن برخی از کارخانجات فشرده کار است که از نظر اقتصادی قادر به پاک سازی اقتصادی نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This was labour intensive, more expensive and less effective than employing the bumble bee.
[ترجمه گوگل]این کار فشرده، گرانتر و کمتر از به کارگیری زنبور عسل بود
[ترجمه ترگمان]این کار فشرده، گران تر و موثرتر از استخدام زنبور bumble بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was all very labour intensive and could take up to six months to produce one fragrance.
[ترجمه گوگل]همه اینها بسیار کار فشرده بود و تولید یک عطر می تواند تا شش ماه طول بکشد
[ترجمه ترگمان]این کار بسیار سخت بود و می تواند تا شش ماه طول بکشد تا یک عطر تولید کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cleaning of gas is difficult and labour intensive process.
[ترجمه گوگل]تمیز کردن گاز فرآیندی دشوار و کار فشرده است
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن گاز فرایندی سخت و سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Practice the labour intensive self-cultivating vegetable plant, and extend to self-cultivating farms.
[ترجمه گوگل]گیاه سبزیجات خودکشتی را تمرین کنید و به مزارع خودکشتی گسترش دهید
[ترجمه ترگمان]پرورش گیاهان خود - کاشت سبزیجات را تمرین کنید و به کشت خود - پرورش مزارع کمک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Measurement of serum (or plasma) thromboxane B2 is labour intensive, not readily available, and might not be specific for platelet function.
[ترجمه گوگل]اندازه گیری ترومبوکسان B2 سرم (یا پلاسما) کار فشرده ای است، به راحتی در دسترس نیست و ممکن است برای عملکرد پلاکتی خاص نباشد
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری سرم (یا پلاسما)thromboxane B۲ است که به راحتی در دسترس نیست، و ممکن است برای تابع platelet مشخص نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Essentially, China's metals mines at present are a labour intensive enterprises, in which there are such problems as low labour productivity and poor economic result.
[ترجمه گوگل]اساساً، معادن فلزات چین در حال حاضر یک شرکت کار فشرده هستند که در آنها مشکلاتی مانند بهره وری پایین نیروی کار و نتیجه اقتصادی ضعیف وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در اصل، معادن فلزات چین در حال حاضر یک شرکت کار فشرده کار هستند که در آن مشکلاتی مانند بهره وری نیروی کار کم و نتیجه اقتصادی ضعیف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The situation is more precarious for producers in labour intensive, low - margin industries.
[ترجمه گوگل]وضعیت برای تولیدکنندگان در صنایع کارگر فشرده و کم حاشیه ناامن تر است
[ترجمه ترگمان]این وضعیت برای تولید کنندگان در صنایع نیروی کار فشرده و حاشیه ای more است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Red raspberry and Backberry belong to Labour intensive industry, compared with developed countries, most of developing countries, including China, have the advantage of developing on large scale.
[ترجمه گوگل]تمشک قرمز و بک بری در مقایسه با کشورهای توسعه یافته متعلق به صنعت نیروی کار هستند، اکثر کشورهای در حال توسعه از جمله چین از مزیت توسعه در مقیاس بزرگ برخوردار هستند
[ترجمه ترگمان]تمشک و Backberry به صنعت فشرده کار تعلق دارند در حالی که در مقایسه با کشورهای توسعه یافته، بیشتر کشورهای در حال توسعه از جمله چین از توسعه در مقیاس بزرگ بهره مند خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lin said building up labour intensive industries would have a number of economic spinoffs, such as narrowing the income gap between rich and poor.
[ترجمه گوگل]لین گفت که ایجاد صنایعی که نیروی کار زیادی دارند، دارای تعدادی فرعی اقتصادی است، مانند کاهش شکاف درآمدی بین فقیر و غنی
[ترجمه ترگمان]لین اظهار داشت که ساخت صنایع فشرده کار می تواند تعدادی اختلال اقتصادی مانند کم کردن شکاف درآمد بین فقرا و فقرا داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They actually tried to push out those labour intensive and small and medium sized enterprises [SMEs] out of the [established industrial] area because they wanted hi-tech industries there.
[ترجمه گوگل]آنها در واقع تلاش کردند تا آن شرکت‌های کارگری و کوچک و متوسط ​​[SMEs] را از منطقه [صنعتی تأسیس‌شده] بیرون برانند، زیرا می‌خواستند صنایع پیشرفته در آنجا وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]آن ها در واقع تلاش کردند که شرکت های کوچک و متوسط و متوسط [ شرکت های کوچک و متوسط ] را از منطقه [ ایجاد شده صنعتی ] خارج کنند، چرا که آن ها خواستار صنایع tech در آنجا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• industries or techniques that are labour-intensive need or use a lot of workers.

پیشنهاد کاربران

هزینه نیروی انسانی
کاری که باعث استخدام افراد زیادی میشه
کار - بر
پرزحمت
نیازمند به نیروی کار زیاد
برای معانی بیشتر مدخل labor intensive را ببینید
وابسته به نیروی کار
نیروبر، مخالف سرمایه بر
پُرنیرو
پُرپرسنل
دارای نیروی انسانی متعدد
labor - intensive industrie=
مشاغل پرنیرو
( روش و غیره ) نیازمند به کارگر زیاد، که به کارگر فراوان نیاز دارد.

بپرس