laboriously


بارنج، بزحمت، ساعیانه، چنانکه نماینده زحمت باشد

جمله های نمونه

1. they made their way laboriously up the hill
با مشقت از تپه بالا رفتند.

2. He wrote out the list laboriously by hand.
[ترجمه گوگل]او فهرست را به زحمت با دست نوشت
[ترجمه ترگمان]فهرست را با زحمت از روی کاغذ نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A beetle began to crawl laboriously up his leg.
[ترجمه گوگل]یک سوسک با زحمت شروع به خزیدن روی پای او کرد
[ترجمه ترگمان]سوسک به زحمت روی پایش می خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. McGinnis pushed himself laboriously out of the chair and waddled to the window.
[ترجمه گوگل]مک گینس به سختی خودش را از صندلی پایین آورد و به سمت پنجره رفت
[ترجمه ترگمان]مک گینز خودش را با زحمت از روی صندلی کنار کشید و به طرف پنجره رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An agreement was laboriously worked out.
[ترجمه گوگل]توافقی با زحمت انجام شد
[ترجمه ترگمان]این توافق به سختی عملی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The oldman traced his name laboriously.
[ترجمه گوگل]پیرمرد با زحمت نام او را ردیابی کرد
[ترجمه ترگمان]پیرمرد به زحمت نام خود را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Doug took out his notebook and wrote laboriously in it.
[ترجمه گوگل]داگ دفترچه‌اش را بیرون آورد و با زحمت در آن نوشت
[ترجمه ترگمان]داگ دفتر خود را بیرون آورد و با زحمت فراوان آن را نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Had the ex-scumnik's laboriously acquired veneer rubbed away, though, at the prospect of mayhem?
[ترجمه گوگل]با این حال، آیا روکش سختی که به دست آورده بود به احتمال زیاد از بین رفته بود؟
[ترجمه ترگمان]اگر با زحمت دقت کرده بودند لایه نازکی از روکش دار به دست اورده بود، با این حال، در انتظار ضرب و شتم قرار گرفته بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Leavis's judgements were very much his own, laboriously arrived at, and presented with subtlety and rigour.
[ترجمه گوگل]قضاوت های لیویس به شدت متعلق به او بود، به سختی به آنها رسید و با ظرافت و دقت ارائه شد
[ترجمه ترگمان]judgements که با زحمت فراوان وارد شده بود، به زحمت به آن رسیده و با ظرافت و قواعد و قواعد آشنا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He traced his signature laboriously.
[ترجمه گوگل]امضای خود را با زحمت ردیابی کرد
[ترجمه ترگمان]او با زحمت امضا خود را دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She is tracing laboriously now.
[ترجمه گوگل]او اکنون با زحمت در حال ردیابی است
[ترجمه ترگمان]الان داره به سختی ردیابیش میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A cleaning woman was laboriously washing the marble floor of the foyer.
[ترجمه گوگل]یک زن نظافتچی با زحمت مشغول شستن کف سنگ مرمر سرسرا بود
[ترجمه ترگمان]زن cleaning با زحمت کف سالن مرمری سالن را می شست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such information is often laboriously collected by literature-searching and is conventionally processed as text.
[ترجمه گوگل]چنین اطلاعاتی اغلب به سختی با جستجوی متون جمع‌آوری می‌شوند و به طور معمول به عنوان متن پردازش می‌شوند
[ترجمه ترگمان]چنین اطلاعاتی اغلب با دقت توسط ادبیات جمع آوری می شوند و به طور قراردادی به عنوان متن پردازش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I walked laboriously, sinking deeply into the heavy crusted snow with every step.
[ترجمه گوگل]با زحمت راه می رفتم و با هر قدم عمیقاً در برف های سنگین غرق می شدم
[ترجمه ترگمان]با زحمت راه رفتم و عمیقا در برف سنگین با هر قدم فرو رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The artist then laboriously traces the outline of the image placing anchor points and stretching the curves or lines between them.
[ترجمه گوگل]سپس هنرمند به سختی خطوط کلی تصویر را با قرار دادن نقاط لنگر و کشش منحنی ها یا خطوط بین آنها ردیابی می کند
[ترجمه ترگمان]سپس هنرمند با دقت طرح کلی تصویر را نشان می دهد که نقاط لنگر را قرار می دهد و منحنی ها یا خطوط بین آن ها را کشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a laborious manner, with great effort; diligently, painstakingly; in a burdened manner, in a labored manner

پیشنهاد کاربران

با زحمت. با سختی
مثال:
You are laboring towards your Lord laboriously, and you will encounter him.
تو با سختی در راه پروردگارت کوشش می کنی و با او روبرو خواهی شد.
�یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ�
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : labor
اسم ( noun ) : labor
صفت ( adjective ) : labored / laboring / laborious
قید ( adverb ) : laboriously
به صورت طاقت فرسا

بپرس