labor saving


کاراندوز، کار کاه، کاهنده ی کار، تقلیل دهنده زحمت کارگر، صرفه جویی کننده در میزان کار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: decreasing the physical labor or number of workers required.

- a labor-saving tool
[ترجمه گوگل] یک ابزار صرفه جویی در کار
[ترجمه ترگمان] ابزاری برای صرفه جویی در نیروی کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• saving work, saving effort (also laboursaving)

پیشنهاد کاربران

ماشین هایی که نیاز به کارگر را کم می کنند یا کار را آسان می کنند
این صفت ابزارهایی را توصیف میکند که باعث می شوند انسان در انجام کارهایش کمتر از نیرو و کار خود استفاده کند
( کاراندوزی ، نگهداری نیروی کار ، باقی ماندن نیرو کار )
وسایلی مثل ماشین لباسشویی و غیره که موجب میشوندما برای انجام کاری توان و انرژی خودمان را مصرف نکنیم.

بپرس