labium


معنی: لبه صدف حلزون، لب شکافته گلبرگ، لب زیرین حشره
معانی دیگر: لب، لبچه، لوچه (اندام یا سازواره ی لب مانند مثلا لبینه ی بزرگ و لبینه ی کوچک: labia majora و labia minora)، لبینه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: labia
• : تعریف: a lip or liplike structure in a living organism, such as the folds of skin around the vulva or one of the divisions in the corollas of certain plants.

جمله های نمونه

1. Labium, clitoris, is lumbago to disease of what department of gynaecology belong to?
[ترجمه گوگل]لابیوم، کلیتوریس، آیا کمر به بیماری کدام بخش از زنان و زایمان است؟
[ترجمه ترگمان]labium، زنان حساس، کمر درد کمر به کدام قسمت از gynaecology تعلق دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective:To investigate the incidence of labium fusion in female children.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی بروز همجوشی لبیوم در کودکان دختر
[ترجمه ترگمان]هدف: تحقیق درباره وقوع ادغام labium در کودکان زن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. FemaleThe patient waits in size labium, clitoris, cervix place is most common.
[ترجمه گوگل]زن بیمار در اندازه لبیوم منتظر می ماند، کلیتوریس، محل دهانه رحم شایع ترین است
[ترجمه ترگمان]بیمار FemaleThe منتظر است تا labium، clitoris، دهانه رحم بیش ترین عمومیت را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Induction: Inductance having hemp is radiative to labium .
[ترجمه گوگل]القاء: اندوکتانسی که دارای کنف است به لب تابش دارد
[ترجمه ترگمان]القایی: Inductance که بوته شاهدانه دارد به labium تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Simulate anteversion uterus, fallopian tubes, labium, vagina and transparent abdominal wall cover in the pelvic cavity.
[ترجمه گوگل]شبیه سازی رحم anteversion، لوله های فالوپ، لابیوم، واژن و پوشش شفاف دیواره شکم در حفره لگن
[ترجمه ترگمان]رحم anteversion anteversion، لوله های fallopian، labium، مهبل و دیواره شکمی شفاف در حفره لگن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. How is labium damage met? Not urticant however, seem at ordinary times skin damage same. Can have disease of department of gynaecology so, or Where is other disease?
[ترجمه گوگل]آسیب لابیوم چگونه برطرف می شود؟ با این حال کهیر نیست، به نظر می رسد در مواقع عادی آسیب پوست یکسان است آیا ممکن است بیماری بخش زنان وجود داشته باشد یا بیماری دیگری کجاست؟
[ترجمه ترگمان]آسیب labium چگونه به هم برخورد می کند؟ با این حال، به نظر نمی رسد که در مواقع عادی آسیب پوستی به همان اندازه باشد آیا ممکن است یک بیماری از این قبیل وجود داشته باشد، یا بیماری دیگری وجود داشته باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods Hypertrophic small labium was reduced by semicircular excision at the base of the small labium or by the method of axial flap.
[ترجمه گوگل]لابیوم کوچک MethodsHypertrophic با برش نیم دایره ای در پایه لبی کوچک یا با روش فلپ محوری کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]روش های hypertrophic کوچک توسط برش نیم دایره در پایه of کوچک و یا با استفاده از روش ضربه محوری کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The instrument's specially designed air channel, it's rounded labium, and it's inner organ(keyhole) makes possible a transparent singing tone.
[ترجمه گوگل]کانال هوای این ساز که مخصوص طراحی شده است، لبه گرد است و اندام داخلی آن (سوراخ کلید) صدای آوازی شفاف را ممکن می سازد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به طور ویژه کانال هوایی طراحی شده است، گرد (labium)گرد است، و دستگاه داخلی (سوراخ کلید)صدای آواز خوانی را ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Conclusions There was obvious clinic significance for using labium mucosa graft to replaced the lacrimal sac defect and to realize the lacrimal duct' s repatency.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری استفاده از پیوند مخاط لبیوم برای جایگزینی نقص کیسه اشکی و پی بردن به بازپذیری مجرای اشکی اهمیت کلینیکی آشکاری دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری اهمیت کلینیک بدیهی برای استفاده از graft مخاط مسدود شده برای جایگزین کردن عیب کیسه اشکی و درک درد گونه اشکی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Whether can mucous cyst be labium all round string together in disorder everywhere?
[ترجمه گوگل]آیا کیست مخاطی می تواند در همه جا به صورت یک رشته لابیوم در کنار هم باشد؟
[ترجمه ترگمان]این چه mucous می تواند در همه جا با هم مخلوط شوند یا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The groin flap with labium for vagina reconstruction.
[ترجمه گوگل]فلپ کشاله ران با لبیوم برای بازسازی واژن
[ترجمه ترگمان] کشاله ران با labium برای بازسازی مهبل باز میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Methods use root tube drainage or toot tube treating after opening a window in apical labium, conservative treatment on apical cyst, use the root tube filling agent suitable filling.
[ترجمه گوگل]روش ها از زهکشی لوله ریشه یا درمان لوله دندان پس از باز کردن پنجره در لابیوم آپیکال، درمان محافظه کارانه روی کیست آپیکال، استفاده از پرکننده لوله ریشه برای پر کردن مناسب استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]روش های استفاده از لوله ریشه و یا لوله پلاستیکی که پس از باز کردن یک پنجره در بافت رویانی راس، رفتار محافظه کارانه در بافت رویانی راس کار می کنند، از مخزن ریشه پر کننده پر کننده مناسب برای پر کردن مناسب استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Facial strut often happens in labrum, affect later mucous membrane of labium, tongue, buccal, mental, nose, eye, eyelid, gingival, pharynx, soft palate, forehead, buccal ministry.
[ترجمه گوگل]استرات صورت اغلب در لابروم اتفاق می افتد، غشای مخاطی بعدی لابیوم، زبان، باکال، ذهنی، بینی، چشم، پلک، لثه، حلق، کام نرم، پیشانی، وزارت باکال را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]strut صورت که اغلب در labrum صورت می گیرد، پس از گذشت سال ها بر غشا مخاطی، زبان، بینی، بینی، بینی، چشم، پلک زدن، بینی، بینی، دهان، بینی نرم، پیشانی، و وزارتخانه تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A drain tube extends from the upper end of the labium; this will drain any accumulated blood or fluid during the first few days after surgery.
[ترجمه گوگل]یک لوله تخلیه از انتهای بالایی لابیوم امتداد می یابد این کار خون یا مایع انباشته شده را در چند روز اول پس از جراحی تخلیه می کند
[ترجمه ترگمان]لوله تخلیه از انتهای فوقانی of امتداد می یابد؛ این لوله باعث خالی شدن خون و یا مایع جمع شده در طول چند روز بعد از عمل جراحی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

لبه صدف حلزون (اسم)
labium

لب شکافته گلبرگ (اسم)
labium

لب زیرین حشره (اسم)
labium

تخصصی

[زمین شناسی] لب پایین لب زیرین حشره ،لبه صدف حلزون ،لب شکافته گلبرگ

انگلیسی به انگلیسی

• lip or part that resembles a lip (anatomy)

پیشنهاد کاربران

لبینه/ لبچه ( اسم ) : هر یک از چهار چین گوشتی که اندام تناسلی زن را احاطه کرده است
[پزشکی] لب، ساختار لب شکل ( شبه لب )

بپرس