labiate

/ˈleɪbiːeɪt//ˈleɪbɪɪt/

معنی: وابسته بگیاهان لب شکافته، لب شکافته، دارای گلی که لبه جامش شکافته
معانی دیگر: لب مانند، لب سان، لب دیس، لب دار، لب شکافته کردن لب دار کردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having lips or parts that resemble or function like lips; lipped.

(2) تعریف: of plants, having the petals of the corolla or the sepals of the calyx overlapping to resemble lips.

(3) تعریف: of or designating the mint plants.
اسم ( noun )
• : تعریف: a plant of the mint family.

مترادف ها

وابسته به گیاهان لب شکافته (صفت)
labiate

لب شکافته (صفت)
labiate

دارای گلی که لبه جامش شکافته (صفت)
labiate

انگلیسی به انگلیسی

• plant which belongs to the family labiatae (botany)
having liplike parts, lipped; from the plant family labiatae (botany)

پیشنهاد کاربران

بپرس