lab

/ˈlæb//læb/

معنی: ازمایشگاه، ازمونگاه
معانی دیگر: مخفف: (عامیانه) لابراتوار، آزمایشگاه، مخفف: لابرادور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: shortened form of "laboratory."
اسم ( noun )
• : تعریف: shortened form of "Labrador retriever."

- a black lab puppy
[ترجمه m.m] یک توله سگ سیاه آزمایشگاهی
|
[ترجمه گوگل] یک توله سگ سیاه رنگ آزمایشگاهی
[ترجمه ترگمان] یه توله سگ سیاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the biologist who had faked his lab results committed suicide
زیست شناسی که نتایج آزمایش های خود را دستکاری کرده بود خودکشی کرد.

2. The professor took the students to the chemistry lab.
[ترجمه گوگل]استاد دانش آموزان را به آزمایشگاه شیمی برد
[ترجمه ترگمان]پروفسور دانشجویان را به آزمایشگاه شیمی برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. "He went back to the lab", Iris exclaimed impatiently.
[ترجمه گوگل]آیریس با بی حوصلگی فریاد زد: "او به آزمایشگاه برگشت "
[ترجمه ترگمان]ایریس با بی صبری گفت: اون به آزمایشگاه برگشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lab workers must wear protective clothing.
[ترجمه گوگل]کارکنان آزمایشگاه باید لباس محافظ بپوشند
[ترجمه ترگمان]کارگران آزمایشگاه باید لباس های محافظ بپوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was reassembled in the physics lab.
[ترجمه گوگل]در آزمایشگاه فیزیک دوباره مونتاژ شد
[ترجمه ترگمان] توی آزمایشگاه فیزیک دوباره جمع شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You're taking your time with the lab tests. We need the results now.
[ترجمه گوگل]شما وقت خود را با آزمایش های آزمایشگاهی می گذرانید اکنون به نتایج نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]داری وقتت رو با آزمایش های آزمایشگاهی مصرف می کنی الان نتایج رو لازم داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The lab assistant injected the rat with the new drug.
[ترجمه گوگل]دستیار آزمایشگاه داروی جدید را به موش تزریق کرد
[ترجمه ترگمان]دستیار آزمایشگاه اون موش رو با داروی جدید تزریق کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The new chemistry lab was paid for by friends of the college.
[ترجمه گوگل]هزینه آزمایشگاه شیمی جدید توسط دوستان دانشکده پرداخت شد
[ترجمه ترگمان]آزمایشگاه شیمی جدید توسط دوستان دانشکده حقوق می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The lab assistants wear long white coats.
[ترجمه گوگل]دستیاران آزمایشگاه کت های سفید بلند می پوشند
[ترجمه ترگمان]دستیاره ای آزمایشگاه، کت بلند سفید می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lab assistant was wearing a white overall.
[ترجمه گوگل]دستیار آزمایشگاه لباسی سفید پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]دستیار آزمایشگاهی لباس سفید پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The cell samples are analyzed by a lab.
[ترجمه گوگل]نمونه های سلولی توسط یک آزمایشگاه تجزیه و تحلیل می شوند
[ترجمه ترگمان]نمونه های سلولی توسط آزمایشگاه آنالیز می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was a fun lab project.
[ترجمه گوگل]این یک پروژه آزمایشگاهی سرگرم کننده بود
[ترجمه ترگمان] یه پروژه آزمایشگاه مسخره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We're not yet a police lab even if you do walk in and out of the place as if it's your own kitchen.
[ترجمه گوگل]ما هنوز یک آزمایشگاه پلیس نیستیم، حتی اگر شما طوری وارد و خارج شوید که انگار آشپزخانه خودتان است
[ترجمه ترگمان]ما هنوز یک آزمایشگاه پلیس نیستیم، حتی اگر شما داخل و خارج از این مکان قدم بزنید، انگار که آشپزخانه خودتان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is the first stand-alone research lab to be registered to ISO900
[ترجمه گوگل]این اولین آزمایشگاه تحقیقاتی مستقل است که در ISO900 ثبت شده است
[ترجمه ترگمان]این اولین آزمایشگاه تحقیقاتی مستقل است که در ISO۹۰۰ ثبت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Not out in the main lab.
[ترجمه گوگل]خارج از آزمایشگاه اصلی نیست
[ترجمه ترگمان]نه بیرون توی آزمایشگاه اصلی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ازمایشگاه (اسم)
lab, laboratory, proving ground

ازمونگاه (اسم)
lab, laboratory, proving ground

انگلیسی به انگلیسی

• laboratory, room or building fitted with equipment for scientific experimentation
room or building fitted with equipment for scientific experimentation
work
worker, one who labors
a lab is a laboratory; an informal word.

پیشنهاد کاربران

به عنوان مخفف برای labrador هم استفاده میشه که نوعی سگ بزرگ با موهای نسبتا کوتاه زرد یا سیاه است.
آزمایشگاه
مثال: She works in the chemistry lab.
او در آزمایشگاه شیمی کار می کند.
?Is it a lab
اون اهلیه ؟
به عنوان حیوان اهلی هم استفاده میشه
the abbreviation of laboratory
آزمایشگاه
یکجور مد رنگی هست که در نرم افزار های گرافیکی هم میباشد که بیشتر برای کار بر روی CD میباشد این مد رنگی
ازمایشگاه
لابراتوار

بپرس