look for

/ˈlʊkfɔːr//lʊkfɔː/

معنی: جستجو کردن، منتظر بودن، در جستجو بودن، بیمار بودن
معانی دیگر: 1- دنبال (چیزی یا کسی) گشتن 2- پیش بینی کردن، نگران بودن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to attempt to find; seek.
مترادف: seek

- I found a set of keys, but they were not the ones I was looking for.
[ترجمه Sara] دسته ای از کلیدها را پیدا کردم اما آنها یی نبودند که من به دنبالشان می گشتم
|
[ترجمه ムℓムℳ] من دسته ای از کلید هارو پیدا کردم اما اونا چیزایی نبودن که من دنبالش بودم
|
[ترجمه Mohammad] من دسته ای از کلید ها را پیدا کردم، ولی آنها آنی نبودند که من دنبالشان میگشتم
|
[ترجمه شان] یک دسته کلید پیدا کردم، اما آن هایی نبودند که دنبالشان می گشتم.
|
[ترجمه گوگل] مجموعه‌ای از کلیدها را پیدا کردم، اما آن‌هایی که دنبالش بودم نبودند
[ترجمه ترگمان] یه دسته کلید پیدا کردم ولی اونا اونی نبودن که دنبالش بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to expect.
مترادف: anticipate, expect

- If you decide to go ahead with this crazy plan, don't look for any help from me.
[ترجمه زهره] اگر تصمیم داری با این برنامه احمقانه پیش بری، به هیچ وجه از من کمک نخواه
|
[ترجمه سمانه] اگر تصمیم داری با این برنامه احمقانه پیش بری دنبال هیچ کمکی از من نباش
|
[ترجمه گوگل] اگر تصمیم دارید این نقشه دیوانه وار را ادامه دهید، به دنبال کمکی از من نباشید
[ترجمه ترگمان] اگر تصمیم بگیرید که با این نقشه دیوانه جلو بروید، از من کمک نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Don't climb a tree to look for fish.
[ترجمه آصف] برای دنبال ماهی از درخت بالا نرو
|
[ترجمه Dorsa] برای گشتن ماهی به بالای درخت نرو
|
[ترجمه Qt] برای پیدا کردن ماهی بالای درخت نرو.
|
[ترجمه Mahdi] برای پیدا کردن ماهی از درخت بالا نرو
|
[ترجمه گوگل]برای جستجوی ماهی از درخت بالا نروید
[ترجمه ترگمان]از درخت بالا نرو تا دنبال ماهی بگردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Look for a needle in a bundle (or bottle) of hay.
[ترجمه گوگل]به دنبال سوزن در یک بسته (یا بطری) یونجه باشید
[ترجمه ترگمان]دنبال یک سوزن توی یک کیسه یا یک بطری یونجه باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You must look for hotels elsewhere.
[ترجمه M] شما باید هتل های دیگری جست و جو کنید
|
[ترجمه گوگل]شما باید در جای دیگری به دنبال هتل بگردید
[ترجمه ترگمان]باید دنبال هتل های دیگر بگردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Look for something that can act as a shield, like a dustbin lid.
[ترجمه گوگل]به دنبال چیزی باشید که بتواند به عنوان یک سپر عمل کند، مانند درب زباله
[ترجمه ترگمان]دنبال چیزی بگرد که بتواند مثل یک سپر در آن عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Life doesn't always give us the joys we want. We don't always get our hopes and dreams, and we don't always get our own way. But don't give up hope, because you can make a difference one situation and one person at a time. Look for the beauty around you--in nature, in others, in yourself--and believe in the love of friends, family, and humankind.
[ترجمه گوگل]زندگی همیشه آن شادی هایی را که می خواهیم به ما نمی دهد ما همیشه به امیدها و رویاهایمان نمی رسیم و همیشه به راه خودمان نمی رسیم اما امید خود را از دست ندهید، زیرا شما می توانید در یک موقعیت و یک فرد تفاوت ایجاد کنید به دنبال زیبایی اطراف خود باشید - در طبیعت، در دیگران، در خودتان - و به عشق دوستان، خانواده و نوع بشر ایمان داشته باشید
[ترجمه ترگمان]زندگی همیشه the را که ما می خواهیم به ما نمی دهد ما همیشه آرزوهای و آرزوهای خود را به دست نمی آوریم، و ما همیشه راه خود را در پیش می گیریم اما امید را رها نکنید، چون شما می توانید یک موقعیت و یک فرد را در یک زمان تغییر دهید به دنبال زیبایی پیرامون خود باشید، در طبیعت، در دیگران، در خودتان - - و به عشق دوستان، خانواده و انسان ها اعتقاد داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The first thing to look for is a teacher's manual.
[ترجمه گوگل]اولین چیزی که باید به دنبال کتابچه راهنمای معلم باشید
[ترجمه ترگمان]اولین چیزی که باید به دنبال آن بگردید کتابچه راهنمای معلم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jane craned to look for her husband in the crowd.
[ترجمه گوگل]جین به دنبال شوهرش در میان جمعیت بود
[ترجمه ترگمان]جین سرش را دراز کرد تا شوهرش را در میان جمعیت ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'll have a look for some while I'm at the shops but I'm not promising anything.
[ترجمه گوگل]من تا زمانی که در مغازه هستم به دنبال آن خواهم بود اما قولی نمی دهم
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که در مغازه ها هستم، نگاهی به مغازه ها می اندازم، اما هیچ قولی نمی دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He began to look for a new job immediately after he was fired.
[ترجمه ❥ℳα❧ℋ❦ⒹᎥ㋡] بعد از اخراج شدن ، شروع به پیدا کردن کار جدید کرد
|
[ترجمه گوگل]او بلافاصله پس از اخراج شروع به جستجوی شغل جدید کرد
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه اخراج شد، شروع به دنبال کار جدید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As the tide receded we were able to look for shells.
[ترجمه گوگل]با کاهش جزر و مد، توانستیم به دنبال صدف بگردیم
[ترجمه ترگمان]در حالی که جزر و مد فروکش کرده بود، ما توانستیم به دنبال توپ ها بگردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If one begins to look for love, he will find it. If he puts any condtions, there will be obstacles.
[ترجمه گوگل]اگر کسی شروع به جستجوی عشق کند، آن را پیدا خواهد کرد اگر شرطی بگذارد، موانعی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگر کسی بخواهد به دنبال عشق بگردد، آن را پیدا خواهد کرد اگر او هر condtions را کنار بگذارد، موانعی بر سر راه وجود خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Which features do you look for when choosing a car?
[ترجمه گوگل]هنگام انتخاب خودرو به چه ویژگی هایی توجه می کنید؟
[ترجمه ترگمان]وقتی یک ماشین را انتخاب می کنید چه ویژگی هایی به نظر شما می رسد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He left his home to look for employment.
[ترجمه گوگل]او خانه اش را ترک کرد تا به دنبال کار باشد
[ترجمه ترگمان]از خانه اش بیرون رفت تا دنبال کار بگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If you look for it, I've got a sneaky feeling you'll find that love actually is all around.
[ترجمه گوگل]اگر به دنبال آن بگردید، احساس یواشکی دارم، متوجه خواهید شد که عشق در همه جا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اگر تو دنبالش بگردی، من یک احساس شیطانی دارم که تو پیدا خواهی کرد که عشق در آن اطراف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I had to return to the store to look for my purse.
[ترجمه NAZ] مجبور شدم به فروشگاه برگردم تا به دنبال کیفم بگردم.
|
[ترجمه گوگل]مجبور شدم به فروشگاه برگردم تا به دنبال کیفم بگردم
[ترجمه ترگمان]مجبور شدم برگردم مغازه تا کیف پولم رو بگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جستجو کردن (فعل)
search, attempt, quest, seek, grub, scour, look for, ransack, fish, comb, mouse, snook

منتظر بودن (فعل)
await, expect, look for

در جستجو بودن (فعل)
look for

بیمار بودن (فعل)
look for, seek for

انگلیسی به انگلیسی

• search for, seek

پیشنهاد کاربران

Look for=search somethings
جستجو کردن، دنبال چیزی گشتن، کاوش کرذن، . . .
What does alex look for?
الکس دنبال چه چیزی می گردد؟
look for = seek = chase = pursue = strive for = follow= want = search for
look for: جستجو کردن
Search some thing
دنبال چیزی گشتن
یه دنبال . . . گشتن
Search something for example in
dictionay and or encyclopedia
منبع : oxford advanced leaner dictionary
I look for my book in my room
من در اتاقم دنبال کتابم گشتم
Look for یعنی دنبال چیزی گشتن، جستجو کردن
Look for means try to find
I look for my hat in the school
من در مدرسه دنبال کلاهم می گردم
کنکاش به عمل آوردن
به دست آوردن
Use. Sniper. Only

علاقمند بودن
جستجو کردن
To be after something = English meaning
دنبال چیزی یا کسی گشتن
Search for
look for=to try to find somthing
نگران بودن
Know what to look for
بدونید که برای چه چیز هایی باید نگران باشید
خواستن
جستو جو کردن
به دنبال/در پی چیزی بودن
جستجو

we spent three hours looking for his keys
ما سه ساعت صرف گشتن به دنبال کلید های او کردیم 8️⃣
گمشده

جستجو کردن ، نگاه کردن برای پیدا کرن چیزی✟

Look for=search
گشتن به دنبال چیزی. گشتن.
جستجو کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس