lock in

تخصصی

[برق و الکترونیک] قفل کردن همزمان سازی دو نوسان ساز با تزویج آنها به یکدیگر با اعمال پالسهای همزمانی به طوری که بسامدهای آنها برابر با نسبت بسامدهای آنها یک عدد صحیح باشد .

پیشنهاد کاربران

To “lock in” means to commit to or finalize plans. It can also refer to securing a spot or position.
متعهد شدن یا نهایی کردن برنامه ها
همچنین می تواند به ایمن کردن یک نقطه یا موقعیت اشاره داشته باشد
...
[مشاهده متن کامل]

For example, someone might say, “Let’s lock in a date for the party. ”
In a team meeting, a leader might say, “We need to lock in our strategy for the project. ”
A person trying to secure concert tickets might say, “I need to lock in my spot in line. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-engage/
نهایی کردن و مورد موافقت طرفین در مورد موضوع یا قرار خاص
برداشت کردن
نقد کردن
به دست آوردن، تصاحب کردن
معادل پیش نهادی آقای �مصطفی� یعنی �قفل شدگی� درست است. �لاک این� نقطه ای است که در آن شبکه چنان بزرگ می شود که در خود قفل می شود و دیگر امکان گسترش ندارد.
زندانی کردن ( از طریق قفل کردن درب )
در را به روی کسی قفل کردن
جاخوش کردن: این ترجمه در فصل هفتم کتاب سرشت فناوری آمده است.
تمرکز و فوکوس کردن رو چیزی، گیر کردن تو چیزی. . .
به چنگ آوردن، گیر آوردن
People are jumping to purchase homes and lock in affordable mortgage rates before they increase.
تغییرناپذیری
an arrangement according to which a person or company is obliged to deal only with a specific company.
a protest demonstration in which a group locks itself within an office or factory.
توافقی که طبق آن شخص یا شرکت موظف است فقط با یک شرکت خاص معامله کند.
...
[مشاهده متن کامل]

تظاهرات اعتراضی که در آن گروهی خود را در داخل یک دفتر یا کارخانه قفل می کند.

از بیرون در را روی کسی بستن

در خود نگه داشتن
قفل شدگی
به خود جذب کردن
در خود حبس کردن
سخت درگیر کاری بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس