live down

/ˈlaɪvˈdaʊn//laɪvdaʊn/

(خاطره ی شکست یا شرم یا فاجعه و غیره را) منکوب کردن و به زندگی ادامه دادن، باخاطرات زنده ماندن

جمله های نمونه

1. It will be difficult to live down this humiliation.
[ترجمه گوگل]تحمل این حقارت دشوار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]زندگی کردن با این تحقیر سخت خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Labour was also unable to live down its reputation as the party of high taxes.
[ترجمه گوگل]حزب کارگر همچنین نتوانست شهرت خود را به عنوان حزب مالیات های بالا حفظ کند
[ترجمه ترگمان]همچنین حزب کارگر نتوانست به عنوان حزب مالیات های بالا زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They've gone to live down south.
[ترجمه گوگل]آنها رفته اند در جنوب زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]اونا رفتن تا جنوب زندگی کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's impossible for him to live down the insult given by his political opponent.
[ترجمه گوگل]برای او غیرممکن است که توهینی را که حریف سیاسی اش می کند تحمل کند
[ترجمه ترگمان]برای او غیر ممکن است که در مقابل توهینی که به رقیب سیاسی او روا داشته باشد زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They live down to the teacher's expectations of them.
[ترجمه گوگل]آنها مطابق انتظارات معلم از آنها زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به انتظارات معلم از آن ها زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. My parents live down in Florida, but they come up to Chicago every summer.
[ترجمه گوگل]پدر و مادر من در فلوریدا زندگی می کنند، اما هر تابستان به شیکاگو می آیند
[ترجمه ترگمان]والدینم در فلوریدا زندگی می کنند، اما هر تابستان به شیکاگو می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She found it hard to live down her reputation as a second-rate actress.
[ترجمه گوگل]برای او سخت بود که شهرت خود را به عنوان یک بازیگر درجه دو پایین بیاورد
[ترجمه ترگمان]او به سختی توانست شهرت خود را به عنوان یک بازیگر زن دوم حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One can survive everything nowadays, except death, and live down anything, except a good reputation. Oscar Wilde
[ترجمه گوگل]این روزها می توان از همه چیز جان سالم به در برد، جز مرگ، و به هر چیزی زندگی کرد، جز شهرت خوب اسکار وایلد
[ترجمه ترگمان]این روزها انسان می تواند همه چیز را زنده نگه دارد، مگر مرگ و زندگی کردن، جز شهرت خوب \" اسکار وایلد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After his release from prison, John vowed to live down his crimes.
[ترجمه گوگل]پس از آزادی از زندان، جان عهد کرد که از جنایات خود کم کند
[ترجمه ترگمان]جان پس از آزادی از زندان قول داد که با جرائم خود زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He hopes to live down the scandal caused by the divorce proceedings.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است که رسوایی ناشی از طلاق را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]او امیدوار است که از رسوایی ناشی از روند طلاق بکاهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'm afraid I'll never live down that tactless remark I made.
[ترجمه گوگل]من می ترسم که هرگز از آن سخنان بی تدبیری که گفتم زندگی نکنم
[ترجمه ترگمان]متاسفانه تا به حال از این حرفی که زدم، زندگی نخواهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After his release from prison, he vowed to live down his crimes.
[ترجمه گوگل]پس از آزادی از زندان، او عهد کرد که از جنایات خود کم کند
[ترجمه ترگمان]پس از آزادی از زندان، او قول داد که در جرائم خود زندگی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And they've evolved perfectly to live down here in the dark.
[ترجمه گوگل]و آنها کاملاً تکامل یافته اند تا اینجا در تاریکی زندگی کنند
[ترجمه ترگمان]و در تاریکی به خوبی تکامل پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They live down town.
[ترجمه گوگل]آنها در پایین شهر زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان] اونا توی شهر زندگی میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

یه چیز بد رو فراموش کردن
متوقف یا فراموش کردن یک حس شرم آورانه و خجالت آور
I am never leaving this down
هرگز این لکه ننگ ازم پاک نمیشه
از خجالتش در اومدن
I'm never gonna live this down that harry slapped me in the class
he'll never live that down
تا عمر داره اونو یادش نمیره
هر کاری کنی، فراموش نمی شود
چیزی را گذاشتن و ادامه زندگی دادن
فراموش کردن ( یک اتفاق خجالت آور )
# He hopes to live down the scandal
# It will be difficult to live down this humiliation
# I wish I'd never opened my mouth in the meeting, I'm never going to live it down
فراموش کردن
Live it / this down
To make people forget something embarrassing you did
To get over an embarrassing event
این عبارت وقتی استفاده میشه که
سعی میکنی کار خجالت آوری یا اشتباه بزرگی راکه انجام دادی را فراموش کنی.
...
[مشاهده متن کامل]

یا وقتی سعی میکنی بقیه اشتباه بزرگ یا کاری که کردی رو یا افتضاحی رو که به بار آوردی رو فراموش کن.
Well, If it doesn't work, I'll never let Spock live it down.
Star Trek TOS
اگه این راه جواب نده، هیچ وقت اجازه نمیدم - محالِ بزارم اسپاک این اشتباهشو فراموش کنه!
I'll never live this down. This Vulcan is telling me how to operate.
محال این اتفاق شرم آور را فراموش کنم. . .
محال هیچ وقت با این حقیقت کنار بیام که این "والکِن" یه روزی بهم میگفت جوری عمل کنم.
Star Trek TOS

دوباره ( در زندگی ) سر بلند کردن.

Never live sth down :هیچ وقت از خاطر کسی نمیره کسی هیچ وقت فراموش نمیکنه
I'll never live down the fact that I split champagne down my boss's trousers
به مرور زمان فراموش کردن هم دارد یا نه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس