liege

/ˈliːdʒ//liːdʒ/

معنی: ارباب، صاحب تیول، هم بیعت
معانی دیگر: (قانون فئودال ها) دارای حق خدمت و بیعت از طرف رعایا، وفادار، نمک شناس، ارباب کل، سرور، اعلیحضرت، تیول دار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a feudal lord or sovereign entitled to allegiance and service.

(2) تعریف: a feudal vassal owing allegiance or service to a lord; subject.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to the relationship between a feudal lord and his subjects.

(2) تعریف: owing allegiance or services to a lord.

جمله های نمونه

1. a liege lord
ارباب صاحب اختیار

2. Closely connected with fidelity was liege homage, which the kings were equally determined to extend.
[ترجمه گوگل]ارتباط نزدیک با وفاداری، ادای احترام بود، که پادشاهان به همان اندازه مصمم به گسترش آن بودند
[ترجمه ترگمان]ارتباط نزدیکی با وفاداری با وفاداری بود که پادشاهان به همان اندازه مصمم به گسترش آن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Here again he failed to convince his liege.
[ترجمه گوگل]در اینجا او باز هم نتوانست جانشین خود را متقاعد کند
[ترجمه ترگمان]در اینجا باز هم liege را قانع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The distinction between liege and simple homage had begun to be made in the course of the twelfth century.
[ترجمه گوگل]تمایز بین لیژ و ادای احترام ساده از قرن دوازدهم شروع شده بود
[ترجمه ترگمان]تمایز بین بنده liege و بنده در قرن دوازدهم آغاز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A liege succession caused one picket the mystery case of two many centuries.
[ترجمه گوگل]جانشینی جانشینی باعث شد که یک اعتصاب پرونده اسرارآمیز دو قرن را به دنبال داشته باشد
[ترجمه ترگمان]یک اختلاف بزرگ موجب شد که یکی از آن دو قرن تجاوز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Your liege William the Conqueror, the duke of Normandy, is ready to invade England.
[ترجمه گوگل]جانشین شما ویلیام فاتح، دوک نرماندی، آماده حمله به انگلستان است
[ترجمه ترگمان]liege، ویلیام فاتح، دوک نورماندی، حاضر است به انگلستان حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It would be a mistake to write to Liege for corks, and to Pau for gloves.
[ترجمه گوگل]اشتباه است اگر به لیژ برای چوب پنبه بنویسید و به پاو برای دستکش بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای مکاتبه به لیژ، چوب پنبه، و پو برای دستکش کار اشتباهی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. University of Liege, Belgium, 31 st International Symposium on High Performance Liquid Phase Separations and Related Techniques.
[ترجمه گوگل]دانشگاه لیژ، بلژیک، سی و یکمین سمپوزیوم بین المللی جداسازی فاز مایع با کارایی بالا و تکنیک های مرتبط
[ترجمه ترگمان]دانشگاه لیژ، بلژیک و سی و یکمین همایش بین المللی درباره فاز مایع و تکنیک های مرتبط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Confucius tried by sound advice to bring his liege lord back to the path of duty, but in vain.
[ترجمه گوگل]کنفوسیوس با نصیحت درست سعی کرد تا ارباب خود را به مسیر وظیفه بازگرداند، اما بیهوده
[ترجمه ترگمان]کنفوسیوس با پند و اندرز به او توصیه کرد که اربابش را به مسیر وظیفه بازگرداند، اما بی فایده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Benitez was also quizzed about Standard Liege striker Milan Jovanovic.
[ترجمه گوگل]بنیتس همچنین در مورد میلان یووانوویچ، مهاجم استاندارد لیژ سوال شد
[ترجمه ترگمان]Benitez همچنین در مورد مهاجم Standard لیژ، میلان Jovanovic نیز مورد سوال قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My liege, it is an ill time for dreaming.
[ترجمه گوگل]جناب من، زمان بدی برای رویاپردازی است
[ترجمه ترگمان]سرور من، وقت خواب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Belgian Cup has been won by the favourites F. C. Liege.
[ترجمه گوگل]جام بلژیک توسط تیم محبوب F C Liege قهرمان شد
[ترجمه ترگمان]تیم اف آل اف در جام بلژیک پیروز شده است ج در لیژ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Similarly, a steward creating a reception for a visiting liege lord would need at least a month to properly prepare . . . but, a minstrel might come up with a bawdy song in an afternoon.
[ترجمه گوگل]به طور مشابه، یک مهماندار که برای یک لرد میهمان پذیرایی ایجاد می کند، حداقل به یک ماه زمان نیاز دارد تا به درستی آماده شود اما، ممکن است یک خواننده در یک بعدازظهر با یک آهنگ ناخوشایند بیاید
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، یک مباشر یک میهمانی را برای یک سرور بازدید کننده ملاقات می کند، حداقل یک ماه نیاز خواهد داشت تا درست آماده شود اما یکی از خنیاگران ممکن است در یک بعد از ظهر با یک ترانه ننگین سر و کار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A knight is essentially a mounted warrior in the service of his liege - lord.
[ترجمه گوگل]یک شوالیه اساساً یک جنگجوی سواره است که در خدمت فرمانده خود - لرد - است
[ترجمه ترگمان]یک شوالیه در اصل یک جنگجوی سواره در خدمت سرورم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Blackwood settled in a high-backed chair. "For honor's sake I must ask about my liege lord. "
[ترجمه گوگل]بلک وود روی یک صندلی با پشتی بلند نشست "به خاطر افتخار باید در مورد ارباب جانشینم بپرسم "
[ترجمه ترگمان]Blackwood در یک صندلی با پشتی بلند نشست و گفت: \" به خاطر شرافت، باید از مخدوم خود بخواهم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارباب (اسم)
suzerain, squire, master, boss, lord, overlord, monsieur, esquire, seignior, liege, padrone

صاحب تیول (اسم)
seignior, liege

هم بیعت (اسم)
liege

انگلیسی به انگلیسی

• feudal lord or sovereign; one who owes allegiance to a feudal lord, peasant, vassal
obliged to serve a feudal lord; loyal

پیشنهاد کاربران

بپرس