💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Dismiss
🔘 Fire
🔘 Discharge
🔘 Remove
🔘 Let go
🔘 Terminate
✅ Definition:
👉 To officially remove someone from their job or position.
من هرگز تو را رها نمیکنم، هرگز. .
کنار گذاشتن
دست برداشتن از
دست کشیدن از
رها کردن
دست برداشتن از
دست کشیدن از
رها کردن
تفاوت let go با let go of:
let go زمانی استفاده میشه که به چیزی یا کسی ( به طور ضمنی ) اجازه رها شدن داده بشه و در واقع آزاد گذاشته بشه اما
let go of زمانی استفاده میشه که چیزی یا کسی ( مثلا با دست ) نگه داشته شده و سپس ولش میکنن.
let go زمانی استفاده میشه که به چیزی یا کسی ( به طور ضمنی ) اجازه رها شدن داده بشه و در واقع آزاد گذاشته بشه اما
let go of زمانی استفاده میشه که چیزی یا کسی ( مثلا با دست ) نگه داشته شده و سپس ولش میکنن.
ول کردن
let go of my arm != بازومو ول کن!
دست بردار بودن
رها کردن
وِل کردن ( چیزی که آن را در دست گرفته بودیم )
بیخیالِ چیزی شدن
دست از چیزی کشیدن
قطع امید کردن از چیزی
به عنوان نمونه :
دست کشیدن
قید کسی را زدن
کسی را کنار گذاشتن
قید کسی را زدن
کسی را کنار گذاشتن
رها کردن چیزی را که گرفته ایم
مثال The little girl let go of his mother's hand and ran across the playground
دختر کوچولو دست مادرشو رها کرد و به سمت زمین بازی دوید
مثال The little girl let go of his mother's hand and ran across the playground
دختر کوچولو دست مادرشو رها کرد و به سمت زمین بازی دوید
رها کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)