laxation


معنی: سستی، رخوت
معانی دیگر: شلی، روانی (مزاج)، شل و ولی

جمله های نمونه

1. CONCLUSION: The operation of plica semilunaris laxation resection is easy, safe and effective.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: عمل رزکسیون پلیکا semilunaris آسان، ایمن و مؤثر است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: عملیات of semilunaris laxation آسان، ایمن و موثر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Objective: Discuss the liver cancer patient laxation effect by that the chemotherapy queen applies traditional Chinese medicine, to whose bad symptom.
[ترجمه گوگل]هدف: در مورد اثر شل شدن بیمار مبتلا به سرطان کبد با استفاده از ملکه شیمی درمانی از طب سنتی چینی که نشانه بد آن است، بحث کنید
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی تاثیر بیمار سرطان کبد بوسیله این که ملکه شیمی درمانی طب سنتی چینی را اعمال می کند، که نشانه بد آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Overall analgesic effects, Cervix laxation and abortional general reaction were observed.
[ترجمه گوگل]اثرات ضددردی کلی، شلی دهانه رحم و واکنش عمومی سقط جنین مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]در کل اثرات ضد درد، cervix laxation و واکنش عمومی abortional مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pathological changes were paralysis of pelvic floor muscles, ptosis ofpelvic floor and anus laxation.
[ترجمه گوگل]تغییرات پاتولوژیک فلج عضلات کف لگن، پتوز کف لگن و شلی مقعد بود
[ترجمه ترگمان]تغییرات pathological، ماهیچه های کف لگن، کف ptosis، و مقعد laxation را فلج کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But as the modern society is a fast-paced society in which the knowledge update speedily and the information develops rapidly, you can not keep up with the times due toy laxation.
[ترجمه گوگل]اما از آنجایی که جامعه مدرن جامعه‌ای سریع است که در آن دانش به سرعت به روز می‌شود و اطلاعات به سرعت در حال توسعه است، شما نمی‌توانید به دلیل شلی اسباب‌بازی‌ها با زمان همگام شوید
[ترجمه ترگمان]اما از آنجا که جامعه مدرن جامعه ای پرسرعت است که در آن سرعت به روز رسانی دانش به سرعت رشد می کند و اطلاعات به سرعت گسترش می یابد، شما نمی توانید با زمان هایی که به عنوان laxation اسباب بازی به کار می رود، ادامه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective: In investigation and discussion, the later period lung cancer patient applies traditional Chinese medicine preparation, the laxation effect changing to tumour.
[ترجمه گوگل]هدف: در بررسی و بحث، بیمار سرطان ریه دوره بعد از آماده سازی طب سنتی چینی استفاده می کند، اثر شل شدن به تومور تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]هدف: در تحقیقات و بحث، در دوره بعدی بیمار مبتلا به سرطان ریه، آماده سازی داروهای سنتی چینی را اعمال می کند، اثر laxation که به تومور تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سستی (اسم)
abulia, weakness, laxity, indolence, frailty, asthenia, acedia, lassitude, laxation, relaxation, debility, impuissance, atony, inactivity, droop, feeble-mindedness, flaccidity, phlegm, sloth, limpness, slothfulness

رخوت (اسم)
indolence, acedia, lethargy, paralysis, lassitude, laxation

انگلیسی به انگلیسی

• limpness; looseness

پیشنهاد کاربران

بپرس