lipemia

جمله های نمونه

1. Tall lipemia and coronary heart disease and other diseases.
[ترجمه گوگل]لیپمی بلند و بیماری عروق کرونر قلب و سایر بیماری ها
[ترجمه ترگمان]سکته قلبی و بیماری های قلبی قلبی و بیماری های دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tall lipemia, high lipoprotein hematic disease, tall triglyceride, tall dissociate fatty acid hematic disease, disease of tall ketone blood, very person produce ketosis acid toxic.
[ترجمه گوگل]لیپمی بلند، بیماری هماتیک با لیپوپروتئین بالا، تری گلیسیرید بلند، بیماری هماتیک اسید چرب تفکیک شده بلند، بیماری خون کتون بلند، افراد زیادی اسید کتوزیس سمی تولید می کنند
[ترجمه ترگمان]lipemia بلند، بیماری hematic بالا، triglyceride بلند، fatty بلند dissociate، بیماری hematic اسید بلند، بیماری خون بالا کتون، بسیار تولید کننده اسید ketosis سمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It plays an physiological function in antifungi, antitumorigenesis, anti - oxidation, improving immunity, reducing lipemia, detoxification, etc.
[ترجمه گوگل]این یک عملکرد فیزیولوژیکی در ضد قارچ، ضد تومور، ضد اکسیداسیون، بهبود ایمنی، کاهش چربی خون، سم زدایی و غیره ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا یک تابع فیزیولوژیکی در antifungi، antitumorigenesis، ضد اکسیداسیون، بهبود ایمنی، کاهش lipemia، سم زدایی و غیره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. By animal test, the mycelia of Grifala frondosa had the function of lipemia reduction and immunological regulation.
[ترجمه گوگل]با آزمایش حیوانی، میسلیوم Grifala frondosa عملکرد کاهش لیپمی و تنظیم ایمنی را داشت
[ترجمه ترگمان]با آزمایش بر روی حیوانات، the mycelia of frondosa the of reduction and regulation immunological immunological had had had had had had had immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological immunological
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. High fat in the bird's diet leads to obesity and may result in lipomas (fatty tumors), lipemia (fat in the blood), and hepatic lipidosis (fatty liver disease).
[ترجمه گوگل]چربی زیاد در جیره غذایی پرنده منجر به چاقی می شود و ممکن است منجر به لیپوم (تومورهای چرب)، لیپمی (چربی در خون) و لیپیدوز کبدی (بیماری کبد چرب) شود
[ترجمه ترگمان]چربی بالا در رژیم غذایی پرندگان منجر به چاقی می شود و ممکن است منجر به lipomas (تومورهای چربی)، lipemia (چربی در خون)، و lipidosis کبدی (بیماری چربی کبد)شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To prevent and to therapia hyperuricemia need control weight, below blood pressure and lipemia., sufficient movement, blank diet, control drinking.
[ترجمه گوگل]برای پیشگیری و درمان هیپراوریسمی نیاز به کنترل وزن، زیر فشار خون و لیپمی، حرکت کافی، رژیم غذایی خالی، کنترل نوشیدن است
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری و جلوگیری از فشار خون، نیاز به کنترل وزن زیر فشار خون و فشار خون است با حرکت کافی، رژیم غذایی خالی، نوشیدن شیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The vitamin in strawberry and pectic haemorrhoid, hypertensive to improving constipation and treatment, tall lipemia all has certain effect.
[ترجمه گوگل]ویتامین موجود در توت فرنگی و هموروئید پکتیک، فشار خون بالا برای بهبود یبوست و درمان، لیپمی بلند همگی تأثیر خاصی دارند
[ترجمه ترگمان]این ویتامین در توت فرنگی و pectic haemorrhoid با فشار خون بالا برای بهبود یبوست و درمان، دارای تاثیر خاصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (medicine) presence of an excessive amount of fat in the blood (also lipaemia)

پیشنهاد کاربران

چربی خون
این واژه در توصیف کاهش رنگ سفید پلاسما به کار می رود .

بپرس