lawmaker

/ˈlɒˌmekər//ˈlɔːmeɪkə/

معنی: قانون گزار
معانی دیگر: قانون گذار، نماینده ی مجلس، عضو قوه ی مقننه، مقنن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: lawmaking (adj.), lawmaking (n.)
• : تعریف: one who makes or approves laws; legislator.
مشابه: legislator

جمله های نمونه

1. Tax-cutting proposals could prove irresistible to lawmakers.
[ترجمه گوگل]پیشنهادهای کاهش مالیات می تواند برای قانونگذاران غیرقابل مقاومت باشد
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کاهش مالیات می تواند در برابر قانونگذاران مقاومت ناپذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Most of the lawmakers who met with the president yesterday said they backed the mission.
[ترجمه گوگل]اکثر نمایندگان مجلس که دیروز با رئیس جمهور دیدار کردند گفتند که از این مأموریت حمایت می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از قانونگذاران که دیروز با رئیس جمهور دیدار کردند گفتند که از این ماموریت حمایت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One lawmaker estimated actual losses at $ 100 million.
[ترجمه گوگل]یک قانونگذار خسارت واقعی را 100 میلیون دلار تخمین زد
[ترجمه ترگمان]یکی از نمایندگان مجلس خسارت های واقعی را ۱۰۰ میلیون دلار برآورد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Paul Coverdell, accusing the first-term lawmaker of improperly using his office correspondence files in a re-election fundraising effort.
[ترجمه گوگل]پل کاوردل، قانونگذار دور اول را به استفاده نادرست از پرونده های مکاتبات دفتر خود در تلاش برای جمع آوری مجدد کمک های مالی متهم کرد
[ترجمه ترگمان]Paul Coverdell، نماینده اول قانون گذاری نامناسب با استفاده از پرونده های اداری دفترش در تلاش برای جمع آوری کمک های مالی دوباره انتخابات را متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Mohajerani's wife, Jamileh Kadivar, a popular reformist lawmaker, was charged but acquitted in connection with the Berlin conference.
[ترجمه گوگل]همسر مهاجرانی، جمیله کدیور، نماینده اصلاح طلب محبوب، در ارتباط با کنفرانس برلین متهم شد اما تبرئه شد
[ترجمه ترگمان]همسر mohajerani، Jamileh Kadivar، یک قانون گذار مردمی اصلاح طلب، متهم شد اما در ارتباط با کنفرانس برلین تبرئه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Presumably, the lawmaker must determine the content of these general requirements of justice.
[ترجمه گوگل]احتمالاً قانونگذار باید محتوای این الزامات کلی عدالت را تعیین کند
[ترجمه ترگمان]احتمالا، قانون گذار باید محتوای این الزامات عمومی را تعیین کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. House Republican Conference rules prohibit a censured lawmaker from being a committee chairman or holding a leadership post.
[ترجمه گوگل]قوانین کنفرانس جمهوری خواهان مجلس نمایندگان، قانونگذار مورد انتقاد را از ریاست کمیته یا داشتن پست رهبری منع می کند
[ترجمه ترگمان]قوانین کنفرانس جمهوری خواهان مجلس را از رئیس کمیته منع کرده یا پست رهبری را در دست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A state lawmaker wants death-row inmates to have a chance to redeem themselves and help their fellow man.
[ترجمه گوگل]یک قانونگذار ایالتی از زندانیان محکوم به اعدام می خواهد که فرصتی برای نجات خود و کمک به همنوعان خود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]یک نماینده مجلس از زندانیان صف به مرگ می خواهد تا فرصتی برای جبران خود و کمک به همنوعان خود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But not every Republican lawmaker signed off on the call to investigate the display.
[ترجمه گوگل]اما همه قانونگذاران جمهوری خواه فراخوان را برای تحقیق در مورد نمایشنامه امضا نکردند
[ترجمه ترگمان]اما همه قانونگذاران جمهوریخواه این درخواست را برای تحقیق درباره این نمایش امضا نکردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Negotiations reconvene one day after the top Republican lawmaker suggested an ambitious effort to trim future indebtedness by more than $4 trillion may be unworkable.
[ترجمه گوگل]مذاکرات یک روز پس از اینکه قانونگذار ارشد جمهوریخواه پیشنهاد کرد تلاش بلندپروازانه برای کاهش بدهی های آینده تا بیش از 4 تریلیون دلار ممکن است غیرقابل اجرا باشد، دوباره برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]مذاکرات یک روز پس از این که نماینده ارشد حزب جمهوری خواه پیشنهاد یک تلاش بلندپروازانه برای تغییر دین آینده به بیش از ۴ تریلیون دلار را داد، آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lawmaker Emily Lau Wai - hing's offices have been subjected to an arson attack and smeared with faeces.
[ترجمه گوگل]قانونگذار امیلی لاو وای - دفاتر هینگ مورد حمله آتش سوزی قرار گرفته و با مدفوع آغشته شده است
[ترجمه ترگمان]اسناد و دفاتر Emily درجه یک در مورد حمله ای که ایجاد حریق شده و با faeces آغشته شده بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Finally, lawmaker recommend reducing manpack radio production rate to allow time for vendor to ramp up production.
[ترجمه گوگل]در نهایت، قانونگذار توصیه می‌کند که نرخ تولید رادیو manpack را کاهش دهید تا به فروشنده فرصت داده شود تا تولید را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]در نهایت، قانون گذار توصیه می کند که نرخ تولید رادیو manpack کاهش یابد تا زمان برای فروشندگان اجازه افزایش تولید را بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But a top Russian lawmaker is at a possibility of resolving the dispute.
[ترجمه گوگل]اما یک قانونگذار ارشد روسی امکان حل این مناقشه را دارد
[ترجمه ترگمان]اما یک قانونگذار ارشد روس در حال بررسی احتمال حل اختلاف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One key Republican lawmaker is proposing that the state close a franchise tax loophole for businesses.
[ترجمه گوگل]یکی از قانونگذاران کلیدی جمهوری خواه پیشنهاد می کند که ایالت خلأ مالیات حق رای را برای مشاغل ببندد
[ترجمه ترگمان]یکی از قانونگذاران کلیدی حزب جمهوریخواه پیشنهاد می کند که دولت برای کسب و کارها یک loophole مالیاتی را تعطیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قانون گزار (اسم)
lawgiver, lawmaker

انگلیسی به انگلیسی

• one who makes laws, lawgiver, legislator
legislator, one who makes laws, one who enacts legislation

پیشنهاد کاربران

مامور قانون
قانون ساز ( سازنده قانون )
تا اونجای که من اطلاع دارم قانون گذار رو با�ذ� مینویسن
که در اینجا به اشتباه با �ز� نوشته شده
قانون گذار

بپرس