kowtower
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
کلمه "kowtow" یک واژه چینی است که از عبارت "叩頭" ( k�u t�u ) به معنای "زانو زدن و پیشانی به زمین زدن" یا "خم کردن سر به زمین" نشأت گرفته است. این عمل در چین، به ویژه در دوران امپراتوری، به عنوان نشانه ای از احترام و اطاعت انجام می شد، به ویژه در مقابل مقامات عالی رتبه، امپراتور یا دیگر شخصیت های برجسته.
... [مشاهده متن کامل]
### تاریخچه و ریشه:
- ریشه چینی: واژه "kowtow" از کلمه "k�u t�u" در زبان چینی مشتق شده است، که به معنای "سر به زمین زدن" یا "پیشانی به زمین کوبیدن" است. در سنت چینی، این عمل برای نشان دادن احترام و تسلیم در مقابل قدرت یا مقام های بالاتر انجام می شد.
- معنی فرهنگی و تاریخی: در چین باستان، این حرکت به طور رسمی در دربارهای امپراتوری برای تقدیم احترام به امپراتور و مقامات عالی رتبه انجام می شد. این کار معمولاً در مراسم های رسمی، جشن ها یا ملاقات های مهم انجام می شد. همچنین در برخی از آیین ها و مراسم های مذهبی نیز برای نشان دادن احترام به خدایان یا روح ها صورت می گرفت.
- گسترش به غرب: واژه "kowtow" در زبان انگلیسی به معنای تسلیم شدن یا به طور مطیعانه احترام گذاشتن به کسی وارد شد. این واژه از قرن نوزدهم به بعد در ادبیات غربی استفاده شد، به ویژه پس از دوران جنگ های تریاک ( ۱۹۴۰ - ۱۸۳۹ ) که چین مجبور شد با قدرت های خارجی از جمله بریتانیا و فرانسه معاهدات نابرابر امضا کند. این عمل از سوی برخی به عنوان نوعی تسلیم به قدرت های خارجی تعبیر شد.
### معنی در زبان انگلیسی:
امروزه، "kowtow" در زبان انگلیسی به معنای تسلیم شدن، چشم پوشی از اصول خود یا اظهار اطاعت بی چون و چرا است. این کلمه معمولاً به طور منفی و برای توصیف فردی که بیش از حد به دیگران احترام می گذارد یا بیش از حد مطیع و فرمانبردار است، به کار می رود.
### مثال ها:
1. The CEO was accused of kowtowing to the government for favors.
مدیرعامل متهم به تسلیم شدن در برابر دولت برای دریافت امتیاز شد.
2. He refused to kowtow to his boss and always spoke his mind.
او از تسلیم شدن به رئیس خود امتناع کرد و همیشه نظر خود را صادقانه بیان می کرد.
### نتیجه:
واژه "kowtow" از سنت های فرهنگی چین به دنیای غرب منتقل شده و امروزه برای توصیف رفتارهای مطیعانه و تسلیم شده در برابر مقامات یا قدرت های بالا استفاده می شود.
در اینجا عبارات رایج و جملات و مکالمات مربوط به کلمه "kowtow" آورده شده است:
### 1. Kowtow to authority ( تسلیم شدن در برابر مقام )
جملات:
- He always seems to kowtow to authority instead of questioning it.
او همیشه به نظر می رسد که به مقامات تسلیم می شود به جای اینکه آن ها را به چالش بکشد.
- I don’t like the way some people kowtow to their managers.
من از طرز رفتار بعضی افراد که به مدیرانشان تسلیم می شوند خوشم نمی آید.
مکالمه:
A: Why do you think Jane always agrees with the boss?
B: I think she’s afraid of losing her job, so she tends to kowtow to authority.
A: That’s a shame. She should stand up for herself more.
B: Exactly, she has great ideas, but she’s too afraid to express them.
A: چرا فکر می کنی که جین همیشه با رئیس موافقه؟
B: فکر می کنم از دست دادن شغلش می ترسه، بنابراین همیشه به مقامات تسلیم می شه.
A: این خیلی متاسف کننده است. باید بیشتر از خود دفاع کنه.
B: دقیقاً، ایده های عالی داره، اما خیلی می ترسه که اون ها رو بیان کنه.
- - -
### 2. Kowtow to someone ( به کسی تسلیم شدن )
جملات:
- Stop kowtowing to your clients! You should speak your mind!
دست از تسلیم شدن به مشتریانت بردار! باید نظر خودت رو بیان کنی!
- She never kowtows to anyone, which is one of the reasons I admire her.
او هیچ گاه به کسی تسلیم نمی شود، که یکی از دلایلی است که من به او احترام می گذارم.
مکالمه:
A: Why does John always agree with our supervisor?
B: He’s always kowtowing to him, even when he knows the boss is wrong.
A: That’s not good. He should speak up more.
B: I agree, but he’s afraid of upsetting the boss.
A: چرا جان همیشه با سرپرست ما موافقه؟
B: همیشه به او تسلیم می شه، حتی وقتی می دونه که رئیس اشتباهه.
A: این خوب نیست. باید بیشتر نظرش رو بیان کنه.
B: موافقم، اما از ناراحت کردن رئیس می ترسه.
- - -
### 3. Kowtow to the pressure ( تسلیم فشار شدن )
جملات:
- It’s important not to kowtow to the pressure when making decisions.
مهم است که در هنگام اتخاذ تصمیمات تسلیم فشارها نشوید.
- He refused to kowtow to the pressure of his peers and followed his own path.
او از تسلیم شدن به فشار همتایانش امتناع کرد و راه خود را دنبال کرد.
مکالمه:
A: Did you notice how everyone’s trying to please the boss?
B: Yes, they’re all kowtowing to the pressure. It’s like they’re afraid to be themselves.
A: That’s not healthy. They should be more authentic.
B: Absolutely.
A: متوجه شدی که همه سعی می کنن رئیس رو راضی کنن؟
B: آره، همه دارن به فشار تسلیم می شن. انگار از خود واقعی شون می ترسن.
A: این سالم نیست. باید بیشتر خودواقعی باشن.
B: قطعاً.
- - -
### 4. Kowtow to someone’s expectations ( تسلیم شدن به انتظارات کسی )
جملات:
- I don’t want to kowtow to my parents’ expectations anymore. I want to make my own decisions.
دیگه نمی خواهم به انتظارات والدینم تسلیم بشم. می خواهم خودم تصمیم بگیرم.
- It’s important not to kowtow to society’s expectations and stay true to who you are.
مهم است که به انتظارات جامعه تسلیم نشوید و به هویت خود وفادار بمانید.
مکالمه:
A: Do you feel pressured by your parents to follow their career choices?
B: Yes, I’ve been kowtowing to their expectations for years, but now I want to follow my own path.
A: That’s great! You should do what makes you happy.
B: Exactly, I need to live for myself.
A: آیا از طرف والدینت تحت فشار هستی که مسیر شغلی شون رو دنبال کنی؟
B: آره، سال هاست که به انتظاراتشون تسلیم شدم، اما حالا می خوام راه خودم رو دنبال کنم.
A: عالیه! باید اون کاری رو که تو رو خوشحال می کنه انجام بدی.
B: دقیقاً، باید برای خودم زندگی کنم.
- - -
### 5. Kowtow to the system ( تسلیم شدن به سیستم )
جملات:
- He feels like he has to kowtow to the system just to survive in his job.
او احساس می کند باید به سیستم تسلیم شود تا در شغلش زنده بماند.
- Many people are forced to kowtow to the system, even when they don’t agree with it.
بسیاری از افراد مجبورند به سیستم تسلیم شوند، حتی وقتی که با آن موافق نیستند.
مکالمه:
A: Do you think the new rules at work are unfair?
B: Yes, but I feel like I have to kowtow to the system if I want to keep my job.
A: That’s frustrating. Maybe there’s a way to challenge the system.
B: Hopefully, I’ll find a way soon.
A: فکر می کنی قوانین جدید در محل کار ناعادلانه هستند؟
B: آره، اما احساس می کنم باید به سیستم تسلیم بشم اگه می خواهم شغلم رو حفظ کنم.
A: این عصبی کننده است. شاید راهی برای به چالش کشیدن سیستم وجود داشته باشه.
B: امیدوارم زود راهی پیدا کنم.
- - -
این جملات و مکالمات نمونه هایی از کاربردهای "kowtow" هستند که به طور معمول برای اشاره به تسلیم شدن یا رعایت احترام به قدرت ها و انتظارات استفاده می شوند.
chatgpt
... [مشاهده متن کامل]
### تاریخچه و ریشه:
- ریشه چینی: واژه "kowtow" از کلمه "k�u t�u" در زبان چینی مشتق شده است، که به معنای "سر به زمین زدن" یا "پیشانی به زمین کوبیدن" است. در سنت چینی، این عمل برای نشان دادن احترام و تسلیم در مقابل قدرت یا مقام های بالاتر انجام می شد.
- معنی فرهنگی و تاریخی: در چین باستان، این حرکت به طور رسمی در دربارهای امپراتوری برای تقدیم احترام به امپراتور و مقامات عالی رتبه انجام می شد. این کار معمولاً در مراسم های رسمی، جشن ها یا ملاقات های مهم انجام می شد. همچنین در برخی از آیین ها و مراسم های مذهبی نیز برای نشان دادن احترام به خدایان یا روح ها صورت می گرفت.
- گسترش به غرب: واژه "kowtow" در زبان انگلیسی به معنای تسلیم شدن یا به طور مطیعانه احترام گذاشتن به کسی وارد شد. این واژه از قرن نوزدهم به بعد در ادبیات غربی استفاده شد، به ویژه پس از دوران جنگ های تریاک ( ۱۹۴۰ - ۱۸۳۹ ) که چین مجبور شد با قدرت های خارجی از جمله بریتانیا و فرانسه معاهدات نابرابر امضا کند. این عمل از سوی برخی به عنوان نوعی تسلیم به قدرت های خارجی تعبیر شد.
### معنی در زبان انگلیسی:
امروزه، "kowtow" در زبان انگلیسی به معنای تسلیم شدن، چشم پوشی از اصول خود یا اظهار اطاعت بی چون و چرا است. این کلمه معمولاً به طور منفی و برای توصیف فردی که بیش از حد به دیگران احترام می گذارد یا بیش از حد مطیع و فرمانبردار است، به کار می رود.
### مثال ها:
مدیرعامل متهم به تسلیم شدن در برابر دولت برای دریافت امتیاز شد.
او از تسلیم شدن به رئیس خود امتناع کرد و همیشه نظر خود را صادقانه بیان می کرد.
### نتیجه:
واژه "kowtow" از سنت های فرهنگی چین به دنیای غرب منتقل شده و امروزه برای توصیف رفتارهای مطیعانه و تسلیم شده در برابر مقامات یا قدرت های بالا استفاده می شود.
در اینجا عبارات رایج و جملات و مکالمات مربوط به کلمه "kowtow" آورده شده است:
### 1. Kowtow to authority ( تسلیم شدن در برابر مقام )
جملات:
او همیشه به نظر می رسد که به مقامات تسلیم می شود به جای اینکه آن ها را به چالش بکشد.
من از طرز رفتار بعضی افراد که به مدیرانشان تسلیم می شوند خوشم نمی آید.
مکالمه:
A: چرا فکر می کنی که جین همیشه با رئیس موافقه؟
B: فکر می کنم از دست دادن شغلش می ترسه، بنابراین همیشه به مقامات تسلیم می شه.
A: این خیلی متاسف کننده است. باید بیشتر از خود دفاع کنه.
B: دقیقاً، ایده های عالی داره، اما خیلی می ترسه که اون ها رو بیان کنه.
- - -
### 2. Kowtow to someone ( به کسی تسلیم شدن )
جملات:
دست از تسلیم شدن به مشتریانت بردار! باید نظر خودت رو بیان کنی!
او هیچ گاه به کسی تسلیم نمی شود، که یکی از دلایلی است که من به او احترام می گذارم.
مکالمه:
A: چرا جان همیشه با سرپرست ما موافقه؟
B: همیشه به او تسلیم می شه، حتی وقتی می دونه که رئیس اشتباهه.
A: این خوب نیست. باید بیشتر نظرش رو بیان کنه.
B: موافقم، اما از ناراحت کردن رئیس می ترسه.
- - -
### 3. Kowtow to the pressure ( تسلیم فشار شدن )
جملات:
مهم است که در هنگام اتخاذ تصمیمات تسلیم فشارها نشوید.
او از تسلیم شدن به فشار همتایانش امتناع کرد و راه خود را دنبال کرد.
مکالمه:
A: متوجه شدی که همه سعی می کنن رئیس رو راضی کنن؟
B: آره، همه دارن به فشار تسلیم می شن. انگار از خود واقعی شون می ترسن.
A: این سالم نیست. باید بیشتر خودواقعی باشن.
B: قطعاً.
- - -
### 4. Kowtow to someone’s expectations ( تسلیم شدن به انتظارات کسی )
جملات:
دیگه نمی خواهم به انتظارات والدینم تسلیم بشم. می خواهم خودم تصمیم بگیرم.
مهم است که به انتظارات جامعه تسلیم نشوید و به هویت خود وفادار بمانید.
مکالمه:
A: آیا از طرف والدینت تحت فشار هستی که مسیر شغلی شون رو دنبال کنی؟
B: آره، سال هاست که به انتظاراتشون تسلیم شدم، اما حالا می خوام راه خودم رو دنبال کنم.
A: عالیه! باید اون کاری رو که تو رو خوشحال می کنه انجام بدی.
B: دقیقاً، باید برای خودم زندگی کنم.
- - -
### 5. Kowtow to the system ( تسلیم شدن به سیستم )
جملات:
او احساس می کند باید به سیستم تسلیم شود تا در شغلش زنده بماند.
بسیاری از افراد مجبورند به سیستم تسلیم شوند، حتی وقتی که با آن موافق نیستند.
مکالمه:
A: فکر می کنی قوانین جدید در محل کار ناعادلانه هستند؟
B: آره، اما احساس می کنم باید به سیستم تسلیم بشم اگه می خواهم شغلم رو حفظ کنم.
A: این عصبی کننده است. شاید راهی برای به چالش کشیدن سیستم وجود داشته باشه.
B: امیدوارم زود راهی پیدا کنم.
- - -
این جملات و مکالمات نمونه هایی از کاربردهای "kowtow" هستند که به طور معمول برای اشاره به تسلیم شدن یا رعایت احترام به قدرت ها و انتظارات استفاده می شوند.
ساجد