kosher

/ˈkoʊʃə//ˈkəʊʃə/

معنی: پاک، حلال، تهیه شده برطبق شریعت یهود
معانی دیگر: (در مذهب یهود) کوشر، وابسته به خوراک حلال یا گوشت حیوانی که طبق قانون یهود ذبح شده باشد، (امریکا ـ خودمانی) درست، صحیح، ستوده، بجا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: allowable according to Jewish dietary laws.
متضاد: unclean

- kosher foods
[ترجمه گوگل] غذاهای کوشر
[ترجمه ترگمان] غذاهای حلال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: adhering to Jewish dietary laws.

- a kosher restaurant
[ترجمه گوگل] یک رستوران کوشر
[ترجمه ترگمان] رستوران حلال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (informal) allowable; proper.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: koshers, koshering, koshered
• : تعریف: to bring into conformance with Jewish dietary laws; make kosher.

جمله های نمونه

1. kosher food
خوراک حلال

2. a kosher restaurant
رستوران کوشر

3. All their food is strictly kosher.
[ترجمه زهرا خضری] تمام غذاهای آنها حلال هستند.
|
[ترجمه گوگل]تمام غذاهای آنها کاملاً کوشر است
[ترجمه ترگمان] همه غذا به شدت حلال - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Their business deals are not always completely kosher.
[ترجمه گوگل]معاملات تجاری آنها همیشه کاملاً خوب نیست
[ترجمه ترگمان]معاملات تجاری آن ها همیشه کاملا کوشر نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Acting was not a kosher trade for an upper-class girl.
[ترجمه زهرا خضری] برای دختر کلاس بالایی، بازیگری کار مناسبی نیست.
|
[ترجمه گوگل]بازیگری یک تجارت خوب برای یک دختر طبقه بالا نبود
[ترجمه ترگمان]این کار تجارت حلال برای یه دختر درجه یک نبوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Their business activities aren't quite kosher.
[ترجمه گوگل]فعالیت های تجاری آنها کاملاً خوب نیست
[ترجمه ترگمان]فعالیت های تجاری آن ها کاملا کوشر نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Be suspicious of vintage kosher wines that are older than comparable nonkosher wines.
[ترجمه گوگل]به شراب‌های کوشر قدیمی‌تر که قدیمی‌تر از شراب‌های غیرکوشر قابل مقایسه هستند مشکوک باشید
[ترجمه ترگمان]نسبت به انواع شراب ناب که قدیمی تر از انواع شراب قابل قیاس هستند مشکوک باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It all seems kosher enough.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد همه چیز به اندازه کافی خوب است
[ترجمه ترگمان]به نظر به اندازه کافی حلال میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Things were all kosher.
[ترجمه گوگل]همه چیز خوب بود
[ترجمه ترگمان]همه چیز حلال بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Because the growing, feeding and slaughtering of kosher chickens are supervised by rabbis, all growers must meet certain standards.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که رشد، تغذیه و کشتار جوجه های کوشر تحت نظارت خاخام ها است، همه پرورش دهندگان باید استانداردهای خاصی را رعایت کنند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پرورش، تغذیه و ذبح جوجه ها تحت نظارت ربی ها هستند، همه پرورش دهندگان باید استانداردهای خاصی را رعایت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Solly's, downstairs, is a small kosher restaurant and deli specializing in epic felafel.
[ترجمه گوگل]Solly's، در طبقه پایین، یک رستوران کوچک کوشر و اغذیه فروشی است که متخصص فلافل حماسی است
[ترجمه ترگمان]طبقه پایین، طبقه پایین رستوران یک رستوران کوچک و اغذیه فروشی هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This deal doesn't sound quite kosher to me.
[ترجمه گوگل]این معامله به نظر من خیلی خوب به نظر نمی رسد
[ترجمه ترگمان]این معامله به نظر من غیر قانونی نمیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. a kosher butcher / restaurant .
[ترجمه گوگل]یک قصاب / رستوران کوشر
[ترجمه ترگمان]یک قصاب واقعیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Season immediately with kosher salt and cayenne pepper.
[ترجمه گوگل]بلافاصله با نمک کوشر و فلفل کاین مزه دار کنید
[ترجمه ترگمان]فصل بلافاصله با نمک کوشر و فلفل قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاک (صفت)
good, clean, sheer, pure, naked, stark, kosher

حلال (صفت)
lawful, kosher, resolvent, solvent, licit, legit

تهیه شده بر طبق شریعت یهود (صفت)
kosher

انگلیسی به انگلیسی

• food which is fit to be eaten according to jewish dietary laws (also kasher)
make kosher, prepare in accordance with jewish dietary laws (also kasher)
kosher, clean, fit to be eaten (according to jewish dietary laws); (informal) proper, good (also kasher)
kosher food is approved of by the laws of judaism.

پیشنهاد کاربران

پاک /حلال ( یهودیت ) .
به غذاهایی اطلاق می شود که کاملاً مطابق با قوانین غذایی یهودیت ( کاشروت ) تهیه و سرو می شوند. این قوانین شامل مواردی مانند نحوه ذبح حیوانات، ممنوعیت مصرف گوشت خوک و غذاهای دریایی خاص، و جداسازی گوشت و لبنیات در فرآیند پخت و پز و سرو غذا است. برای مثال، گوشت گاو که به روش صحیح ذبح شده و با مقررات یهودی تطابق دارد، کوشر است.
...
[مشاهده متن کامل]

This slang term refers to something that is genuine, authentic, or legitimate. It originates from Jewish dietary laws, where “kosher” refers to food that is prepared according to specific religious guidelines.
...
[مشاهده متن کامل]

اصطلاح عامیانه
چیزی که اصیل، معتبر یا مشروع است.
این از قوانین رژیم غذایی یهودیان سرچشمه می گیرد، جایی که "کوشر" به غذایی اطلاق می شود که بر اساس دستورالعمل های مذهبی خاص تهیه می شود.
مثال؛
Is this deal really kosher? I don’t want to get scammed.
In a discussion about a suspicious business transaction, someone might ask, “Is everything above board? Is it all kosher?”
A person might describe a trustworthy website as “kosher” because it follows ethical

( در مذهب یهود ) وابسته به خوراک حلال
What you say is completely Kosher
سخن شما به طور کامل حق میباشد .
What you say is completely Kosher
سخن شما کاملا حق است !
Don't say Kosher
اینقد حق نگو
همون حلال خودمون ولی برای یهودی ها
It's not kosher = it's not fair
درست نیست=انصاف نیست
این چیزی بود ک معلم ما برا ترجمه درس سه کتاب high 3 بکار برد

بپرس