koran

/kɒˈrɑːn//kəˈrɑːn/

معنی: قران، فرقان
معانی دیگر: (عربی) قرآن مجید، alcoran : قران

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: Koranic (adj.)
• : تعریف: the fundamental sacred text of Islam, believed to have been revealed to Muhammad by Allah and serving as the basis of Muslim religion, law, and secular conduct.

جمله های نمونه

1. The Koran describes paradise as a place containing a garden of delight.
[ترجمه گوگل]قرآن بهشت ​​را مکانی توصیف می کند که دارای باغی از لذت است
[ترجمه ترگمان]قرآن بهشت را مکانی توصیف می کند که باغ شادی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She recited a verse from the Bible/the Koran.
[ترجمه گوگل]او آیه ای از انجیل/قرآن را تلاوت کرد
[ترجمه ترگمان]او یک شعر از انجیل و قرآن خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I had learnt a portion of the Koran.
[ترجمه گوگل]من یک جزء از قرآن را یاد گرفته بودم
[ترجمه ترگمان]من بخشی از قرآن را آموخته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Koran is the sacred book of the Muslims.
[ترجمه گوگل]قرآن کتاب مقدس مسلمانان است
[ترجمه ترگمان]قرآن، کتاب مقدس مسلمانان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The transmission began with a recitation from the Koran.
[ترجمه گوگل]انتقال با تلاوت قرآن آغاز شد
[ترجمه ترگمان]این انتقال با خواندن قرآن آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He followed the teachings of the Koran on this subject.
[ترجمه گوگل]او از تعالیم قرآن در این زمینه پیروی کرد
[ترجمه ترگمان]او به دنبال آموزه های قرآن در این زمینه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Muslims follow the teachings of the Koran.
[ترجمه گوگل]مسلمانان از آموزه های قرآن پیروی می کنند
[ترجمه ترگمان]مسلمانان از آموزه های قرآن پیروی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He must get off the subject of the Koran.
[ترجمه گوگل]او باید موضوع قرآن را کنار بگذارد
[ترجمه ترگمان]او باید موضوع قرآن را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If only he could manage to finish the Koran.
[ترجمه گوگل]اگر فقط می توانست قرآن را تمام کند
[ترجمه ترگمان]کاش می توانست قرآن را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Unlike the Koran, however, the Bible has long been fair game for spirited literary re-readings.
[ترجمه گوگل]با این حال، برخلاف قرآن، کتاب مقدس برای مدت طولانی بازی منصفانه برای بازخوانی های ادبی با روحیه بوده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، برخلاف قرآن، کتاب مقدس مدت ها است که برای بار ادبی پرشور بازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Koran is a book divided into 114 suras of varying length, from a few lines to several pages.
[ترجمه گوگل]قرآن کتابی است که به 114 سوره با طول های مختلف از چند خط تا چند صفحه تقسیم شده است
[ترجمه ترگمان]قرآن یک کتاب به طول ۱۱۴ سوره های مختلف از چند خط به چندین صفحه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The mosque and the Koran belong to women as much as do the heavenly bodies.
[ترجمه گوگل]مسجد و قرآن به همان اندازه که اجسام بهشتی متعلق به زنان است
[ترجمه ترگمان]مسجد و قرآن به زنان همانند اجرام سماوی تعلق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Koran is the Islamic holy book.
[ترجمه گوگل]قرآن کتاب مقدس اسلامی است
[ترجمه ترگمان]قرآن، کتاب مقدس اسلامی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. According to the Koran, for example, women and girls must always cover their arms and legs.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، طبق قرآن، زنان و دختران باید همیشه دست و پای خود را بپوشانند
[ترجمه ترگمان]به گفته قرآن، برای مثال، زنان و دختران همیشه باید دست ها و پاهایشان را بپوشانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قران (اسم)
alcoran, quran, koran, sacred thing

فرقان (اسم)
koran, any sacred book, bible, moral criterion

انگلیسی به انگلیسی

• sacred book of the muslims which serves as the foundation for the islamic religion, islamic sacred writings revealed by god to the prophet muhammad
the koran is the sacred book on which the religion of islam is based.

پیشنهاد کاربران

بپرس