kohl

/koʊl//kəʊl/

معنی: سرمه، کحل، اسب اصیل عربی
معانی دیگر: (عربی) کحل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a powdered substance used esp. by women in some Eastern countries as eye makeup.

جمله های نمونه

1. Helmut Kohl became the first Chancellor of a united Germany in 1990.
[ترجمه گوگل]هلموت کهل اولین صدراعظم آلمان متحد در سال 1990 شد
[ترجمه ترگمان]Helmut Kohl اولین صدراعظم آلمان متحد در سال ۱۹۹۰ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In a speech last week, Kohl predicted economic recovery before the end of the year.
[ترجمه گوگل]کهل هفته گذشته در سخنرانی خود بهبود اقتصادی را قبل از پایان سال پیش بینی کرد
[ترجمه ترگمان]، در یک سخنرانی هفته گذشته بهبود اقتصادی را قبل از پایان سال پیش بینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Kohl pencil comes in at roughly three times the price it was in its previous incarnation as an eyeliner.
[ترجمه گوگل]مداد سرمه تقریباً سه برابر قیمتی است که در نسخه قبلی خود به عنوان خط چشم بود
[ترجمه ترگمان]این مداد نزدیک به سه برابر قیمتی است که در تجسم قبلی خود به عنوان یک eyeliner نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. For more than a year now Mr Kohl has been locked in a battle to rescue his battered reputation for posterity.
[ترجمه گوگل]اکنون بیش از یک سال است که آقای کهل در نبردی برای نجات شهرت آسیب دیده خود برای آیندگان گرفتار شده است
[ترجمه ترگمان]بیش از یک سال است که آقای Kohl در مبارزه ای برای نجات شهرت battered برای آیندگان به سر می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kohl, like Brandt in 197 engineered the vote by deliberately losing a confidence motion in the Bundestag.
[ترجمه گوگل]کهل، مانند برانت در سال 197، با از دست دادن عمدی یک طرح اعتماد در بوندستاگ، رأی را مهندسی کرد
[ترجمه ترگمان]کول کول، مانند ژولی وینت رپ که به عمد رای خود را از دست داده بود، رای خود را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In short, was the Kohl government, which held power for 1consecutive years, up for sale?
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، آیا دولت کهل که 1 سال متوالی قدرت را در دست داشت، برای فروش گذاشته شد؟
[ترجمه ترگمان]خلاصه اینکه، دولت Kohl، که برای ۱ سال متوالی قدرت را در دست داشت، به فروش رفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Helmut Kohl, chancellor from 1982-9 has been castigated for flouting the party finance laws he enacted.
[ترجمه گوگل]هلموت کهل، صدراعظم بین سال‌های 1982-1989 به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین مالی حزبی که او وضع کرده بود، محکوم شد
[ترجمه ترگمان]Helmut Kohl، رئیس دانشگاه از ۱۹۸۲ تا ۹ به خاطر بی احترامی به قوانین مالی حزب مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Postponement, says Kohl, is unacceptable, but so is relaxing the rules of entry.
[ترجمه گوگل]به گفته کوهل، تعویق غیرقابل قبول است، اما کاهش قوانین ورود نیز قابل قبول نیست
[ترجمه ترگمان]Kohl می گوید، Postponement، غیرقابل قبول است، اما به همین دلیل در حال استراحت از قوانین ورود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kohl always wanted to be seen as a prime mover for European unity.
[ترجمه گوگل]کهل همیشه می خواست به عنوان یک محرک اصلی برای اتحاد اروپا دیده شود
[ترجمه ترگمان]Kohl همیشه می خواست بعنوان محرک اصلی برای اتحاد اروپا دیده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. More vehemently than ever, Mr Kohl refused to divulge the names of his other benefactors.
[ترجمه گوگل]آقای کهل شدیدتر از همیشه از افشای نام سایر خیرین خود خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]آقای \"کول\" بیشتر از همیشه اسم other رو فاش کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Mr Kohl himself has floated the idea of offering dual citizenship on a trial basis.
[ترجمه گوگل]خود آقای کهل ایده ارائه تابعیت دوگانه به صورت آزمایشی را مطرح کرده است
[ترجمه ترگمان]آقای Kohl خودش ایده ارائه شهروندی دوگانه را به صورت آزمایشی مطرح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At each stage Mr Kohl has followed his instincts, taken his chances - and won.
[ترجمه گوگل]در هر مرحله آقای کهل از غرایز خود پیروی کرده، از شانس های خود استفاده کرده و برنده شده است
[ترجمه ترگمان]در هر مرحله، آقای Kohl از غرایز خود پیروی کرده است، شانس او را به دست آورده و برنده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. President Gorbachev, with whom Chancellor Helmut Kohl had been in frequent contact, clearly gave his approval.
[ترجمه گوگل]پرزیدنت گورباچف، که صدراعظم هلموت کهل با او تماس مکرر داشت، به وضوح تایید خود را اعلام کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور گورباچف، که رئیس whom Kohl در تماس مکرر بود، به وضوح موافقت خود را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Mr Kohl has denied the allegations of an illegal Mitterrand connection.
[ترجمه گوگل]آقای کهل اتهامات مربوط به ارتباط غیرقانونی میتران را رد کرده است
[ترجمه ترگمان]آقای Kohl اتهامات یک ارتباط غیر قانونی غیرقانونی را رد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Kohl wanted to reduce sick pay to 80 percent of wages.
[ترجمه گوگل]کهل می خواست دستمزد بیماران را به 80 درصد دستمزدها کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]Kohl قصد دارد حقوق بیماران را به ۸۰ درصد از دستمزدها کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرمه (اسم)
purl, kohl

کحل (اسم)
kohl

اسب اصیل عربی (اسم)
kohl

انگلیسی به انگلیسی

• family name; helmut kohl (born 1930), chancellor of germany (1982-1998)
powder which is used to darken the eyelids (eyebrows, etc.)
kohl is a cosmetic used to darken the edge of a person's eyelids.

پیشنهاد کاربران

بپرس