knurl

/nɜːrl//nɜːl/

معنی: دانه، تپه، بر امدگی، گره، کنگره، قبه، الت کنگره سازی، کنگره دار کردن
معانی دیگر: ورقلمبیدگی، غده، دژپیه، گرهک، گرهچه، هریک از برجستگی های کوچک یا شیارهای دور سکه و غیره، (اسکاتلند) آدم کوتاه قد و پهن اندام، خپله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a knot or protuberance, as on a tree; gnarl.
مشابه: knot

(2) تعریف: a small ridge, esp. one of a series of ridges that make an object easier to grip.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: knurls, knurling, knurled
• : تعریف: to create knurls in or on.

جمله های نمونه

1. Knurling . knurling is the process of producing a roughened surface by means of a specialized forming tool called a knurl .
[ترجمه گوگل]خنجر کردن Knurling فرآیند تولید یک سطح زبر با استفاده از ابزار شکل دهی تخصصی به نام Knurl است
[ترجمه ترگمان]knurling knurling فرآیند تولید یک سطح سخت به وسیله ابزار شکل دهی تخصصی به نام a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Figured plate glass calls an annular knurl glass, is to adopt one kind of plate glass that rolling method makes.
[ترجمه گوگل]شکل شیشه ای بشقاب به نام حلقوی حلقوی شیشه ای، به اتخاذ یک نوع شیشه صفحه ای است که روش نورد می سازد
[ترجمه ترگمان]شیشه بشقاب حاوی یک شیشه knurl حلقوی است، قرار است یک نوع لیوان بشقاب را که روش rolling می سازد، به کار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Knurling . knurling is the process of producing a roughened suce by means of a specialized forming tool called a knurl .
[ترجمه گوگل]خنجر کردن Knurling فرآیند تولید یک سوسه زبر با استفاده از یک ابزار شکل دهی تخصصی به نام Knurl است
[ترجمه ترگمان]knurling knurling فرآیندی است که به وسیله ابزار شکل دهی تخصصی به نام knurl ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Both lateral and medial nasal vestibule have a knurl.
[ترجمه گوگل]هر دو دهلیز بینی جانبی و داخلی دارای یک حلقه هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو راهروی داخلی و داخلی یک knurl دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Rohingya activist and scholar Knurl Islam said there is long history of trying to exclude the Rohingya in Rakhine.
[ترجمه گوگل]کنورل اسلام، فعال و محقق روهینگیا گفت که تلاش برای حذف روهینگیا در راخین سابقه طولانی دارد
[ترجمه ترگمان]Knurl اسلام، فعال و فعال سیاسی، گفت که سابقه طولانی در تلاش برای حذف the در Rakhine وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Knurling is the process of producing a roughened surface by means of a specialized forming tool called a knurl .
[ترجمه گوگل]Knurling فرآیند تولید یک سطح زبر با استفاده از یک ابزار فرم دهنده تخصصی به نام Knurl است
[ترجمه ترگمان]knurling فرآیند تولید یک سطح سخت به وسیله ابزار شکل دهی تخصصی به نام a است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There are lots of advantages by cold extrusion for straight knurl nut in a single process.
[ترجمه گوگل]مزایای زیادی با اکستروژن سرد برای مهره های خنجر مستقیم در یک فرآیند واحد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فرآیند اکستروژن سرد برای یک مهره صاف و صاف در یک فرآیند، مزایای زیادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The cap was based on Bericap standard design SK40/24 PV with customized knurl finish and embossment with CA star or Chevron logo on top of the cap.
[ترجمه گوگل]این کلاه بر اساس طرح استاندارد Bericap SK40/24 PV با روکش نازک سفارشی و برجسته با ستاره CA یا آرم شورون در بالای درپوش طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این کلاه بر پایه طراحی استاندارد Bericap \/ ۲۴ PV با روکش knurl سفارشی و embossment با ستاره CA یا لوگوی لوک اویل در بالای کلاهک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Insert nut is designed for rapid installing into thermo-plastics by means of ultrasound. Its two opposite helical knurl bands provide a combination of high torque and pulling out resistance.
[ترجمه گوگل]مهره درج برای نصب سریع در پلاستیک های ترموپلاستیک با استفاده از امواج فراصوت طراحی شده است دو باند مارپیچ متضاد آن ترکیبی از گشتاور بالا و مقاومت در برابر بیرون کشیدن را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]قرار دادن مهره برای نصب سریع - پلاستیک با استفاده از فراصوت طراحی شده است دو باند مارپیچ متفاوت آن، ترکیبی از گشتاور بالا و مقاومت در برابر مقاومت را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دانه (اسم)
grain, kernel, bait, seed, granulation, bean, piece, granule, berry, pill, birdseed, furuncle, rash, whelk, knurl, currant, semen

تپه (اسم)
top, hill, mound, mount, brae, barrow, mesa, ben, knurl, tumulus, tump

بر امدگی (اسم)
eminence, nook, projection, excrescence, mound, bulge, protuberance, protuberancy, granulation, bump, overhang, knob, knop, nub, stigma, promontory, ledge, burr, tumor, convexity, ganglion, node, nodule, knurl, eminency, turgescence, excrescency, ridge, gibbosity, outgrowth, knur, verruca, whaleback

گره (اسم)
knot, loop, lump, tie, clue, clew, knob, burr, snag, ganglion, parcel, node, snarl, knurl, nodus, tanglement

کنگره (اسم)
congress, indentation, jag, knurl

قبه (اسم)
cupola, dome, knob, knop, thole, knurl

الت کنگره سازی (اسم)
knurl

کنگره دار کردن (فعل)
mill, jag, knurl

تخصصی

[ریاضیات] کنگره دار، کنگره، آجدار، آجزنی، آج، مخطط

انگلیسی به انگلیسی

• small ridged protuberance; knur, protuberance, knot

پیشنهاد کاربران

بپرس