knowingness


فهمیدگی، زیرکی

جمله های نمونه

1. Harvey maintains a continual easy-reading knowingness for his audience, an intimacy on easy terms with everything he talks about.
[ترجمه گوگل]هاروی برای مخاطبان خود آگاهی مداوم از خواندن آسان دارد، صمیمیت با شرایطی آسان با هر چیزی که درباره آن صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]Harvey برای مخاطبان خود، کتاب خواندن آسان را حفظ می کند، دوستی با هر چیزی که او در مورد آن صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For this knowingness to be mutual, a web of common experiences and beliefs must exist, within which language adopts deeper echoes and associations.
[ترجمه گوگل]برای اینکه این آگاهی متقابل باشد، شبکه‌ای از تجربیات و باورهای مشترک باید وجود داشته باشد که در آن زبان پژواک‌ها و تداعی‌های عمیق‌تری را اتخاذ می‌کند
[ترجمه ترگمان]برای این knowingness متقابل، یک تار از تجربیات و باورهای مشترک باید وجود داشته باشد، که در آن زبان echoes و associations عمیق تر را می پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Their intelligence and general knowingness was impressive.
[ترجمه گوگل]هوش و آگاهی عمومی آنها چشمگیر بود
[ترجمه ترگمان]هوش و ذکاوت general تاثیر گذار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because of this knowingness, regardless of what the person had done, you are able to tolerate his weaknesses and see his potential of what he can become.
[ترجمه گوگل]به دلیل این آگاهی، صرف نظر از اینکه فرد چه کاری انجام داده است، می توانید نقاط ضعف او را تحمل کنید و پتانسیل او را ببینید که چه چیزی می تواند شود
[ترجمه ترگمان]به دلیل این knowingness، صرف نظر از آنچه که فرد انجام داده، شما می توانید ضعف های او را تحمل کرده و پتانسیل او را در مورد آنچه که می تواند به دست آورد، ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To trust my inner knowingness and take accordinglyin personal and professional actions.
[ترجمه گوگل]به شناخت درونی خود اعتماد کنم و بر اساس آن اقدامات شخصی و حرفه ای انجام دهم
[ترجمه ترگمان]برای اینکه به knowingness درونی خود اعتماد کرده و اقدامات شخصی و حرفه ای خود را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is the knowingness within each person.
[ترجمه گوگل]این شناخت درون هر فرد است
[ترجمه ترگمان]آن the درون هر فرد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When they summon up the realm of the familiar, you step into an entirely new world with much knowingness or willingness yet find it hard to fathom their essential meaning.
[ترجمه گوگل]وقتی قلمرو چیزهای آشنا را فرا می‌خوانند، با آگاهی یا تمایل زیادی وارد دنیای کاملاً جدیدی می‌شوید، اما درک معنای اساسی آنها برایتان دشوار است
[ترجمه ترگمان]وقتی قلمرو آشنا را فرا می خوانند، شما وارد یک دنیای کاملا جدید می شوید و تمایل و تمایل زیادی برای درک معنای اصلی آن ها پیدا می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Those in Group Mastery are only guided in a manner that leads to an internal state of knowingness .
[ترجمه گوگل]کسانی که در گروه تسلط دارند فقط به روشی هدایت می شوند که به یک وضعیت درونی آگاهی منجر شود
[ترجمه ترگمان]افرادی که در گروه تسلط دارند فقط به شیوه ای هدایت می شوند که منجر به وضعیت داخلی of می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That ever - enduring, ego - less, omniscient Awareness or Knowingness is the True Self.
[ترجمه گوگل]آن آگاهی یا دانایی همیشه - پایدار، نفس - کمتر دانای کل، خود واقعی است
[ترجمه ترگمان]آن همیشه - پایدار، عزت نفس کم تر، دانای مطلق یا Knowingness، خود حقیقی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• understanding, knowledge; cleverness, astuteness; deliberateness

پیشنهاد کاربران

بپرس