1. The self is the only knowable existent.
[ترجمه گوگل]خود تنها موجود قابل شناخت است
[ترجمه ترگمان]خود تنها موجود شناخته شده ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. In principle these constellations are knowable, and criminal behaviour fully predictable.
[ترجمه گوگل]اصولاً این صورت های فلکی قابل شناخت هستند و رفتار مجرمانه کاملاً قابل پیش بینی است
[ترجمه ترگمان]در اصل این صور فلکی قابل شناسایی هستند و رفتار مجرمانه کاملا قابل پیش بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Answering the second should depend on knowable facts.
[ترجمه گوگل]پاسخ دوم باید به حقایق قابل دانستن بستگی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]پاسخ به دومی باید به حقایق قابل درک بستگی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The gap between the now knowable and unknowable is vast.
[ترجمه گوگل]شکاف بین دانستنی ها و ناشناختنی ها بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]فاصله بین این اکنون قابل درک و قابل شناخت گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. And by cost-of-living index knowable family net is mixed. . .
[ترجمه گوگل]و با شاخص هزینه زندگی، خالص خانواده قابل شناخت مخلوط می شود
[ترجمه ترگمان]و با استفاده از شاخص گذران زندگی می توان تور خانوادگی را با هم مخلوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. From this knowable, the enterprise carries out the importance of built - in control system.
[ترجمه گوگل]از این معلوم، شرکت اهمیت سیستم کنترل داخلی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]از این رو، شرکت اهمیت سیستم کنترل توکار را به دنبال دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The literary urge outran the knowable facts even in the most crucial episode in Malcolm's childhood.
[ترجمه گوگل]انگیزه ادبی حتی در حیاتیترین اپیزود کودکی مالکوم از حقایق قابل درک فراتر رفت
[ترجمه ترگمان]اصرار ادبی بر حقایق قابل درک حتی در دشوارترین قسمت دوران کودکی مالکوم پیشی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We are likely to build an increasingly artificial, and hence increasingly knowable world.
[ترجمه گوگل]ما به احتمال زیاد دنیایی مصنوعی می سازیم که به طور فزاینده ای قابل شناخت است
[ترجمه ترگمان]ما به احتمال زیاد یک جهان مصنوعی بسازیم و از این رو جهان به طور فزاینده ای قابل درک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Under their influence, the horizons sprung wide and fear went away and the unknown became knowable.
[ترجمه گوگل]تحت تأثیر آنها، افق ها گسترده شد و ترس از بین رفت و ناشناخته ها قابل شناخت شد
[ترجمه ترگمان]تحت نفوذ آن ها، افق ها وسعت می یافتند و ترس از بین می رفت و مجهول می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Knowability is the objective nature of all the things in the universe, but not all the things with knowability can be transformed into the knowable things in reality.
[ترجمه گوگل]شناخت پذیری ماهیت عینی همه چیزهای جهان است، اما همه چیزهایی که قابل شناخت هستند نمی توانند در واقعیت به چیزهای قابل شناخت تبدیل شوند
[ترجمه ترگمان]Knowability طبیعت عینی تمام چیزها در جهان است، اما همه چیز با knowability می تواند به چیزهای قابل درک در واقعیت تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. By definition, the future beyond the Singularity is not knowable by our linear, chemical, animal brains, but Kurzweil is teeming with theories about it.
[ترجمه گوگل]طبق تعریف، آینده ورای تکینگی توسط مغز خطی، شیمیایی و حیوانی ما قابل شناخت نیست، اما کورزویل مملو از نظریه هایی در مورد آن است
[ترجمه ترگمان]با تعریف، آینده فراتر از یکتایی از مغزهای خطی، شیمیایی و حیوانی ما قابل درک نیست، اما کرزویل آن را در مورد آن پر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It is given that a method to make use of knowable fuzzy implication operation construction new fuzzy implication operations.
[ترجمه گوگل]ارائه شده است که روشی برای استفاده از عملیات استلزامی فازی قابل شناخت، ساخت عملیات دلالت فازی جدید است
[ترجمه ترگمان]به این معنی است که یک روش برای استفاده از عملیات استنباط فازی قابل درک برای عملیات استنباط فازی جدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Then the mind stuff, reflecting both the knower and the knowable, becomes omniscient.
[ترجمه گوگل]آنگاه مواد ذهنی که هم دانا و هم دانستنی را منعکس می کند، دانای کل می شود
[ترجمه ترگمان]بعد، ذهن، که هم وهم و هم the را منعکس می کند، دانای مطلق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Some thinkers, like Bultmann before them, are content to distinguish between a Christ of faith, who is knowable, and a historical Jesus, who is not.
[ترجمه گوگل]برخی از متفکران، مانند بولتمن قبل از آنها، به تمایز میان مسیح ایمانی، که قابل شناخت است، و عیسی تاریخی، که نیست، راضی هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از اندیشمندان مانند بولتمان پیش از آن ها، برای تمایز بین مسیح از ایمان، که قابل درک است، و یک مسیح تاریخی که نیست، راضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید