know one's way around

پیشنهاد کاربران

خبره بودن در کاری
عامیانه تر: فلان چیز خوراک خودمه
اشراف کامل داشتن بر موضوعی یا کاری - مسلط بودن و آشنایی کامل داشتن:John can get the job done, he knows his way around/about
be very familiar with place, activity or procedure"
"They know their way around ' , he assured the old man.

بپرس