know one's onions

پیشنهاد کاربران

راجع به چیزی خیلی دونستن و اطلاعات داشتن، خیلی حرفه ای یه زمینه ای بودن، راجع به موضوع خاصی خیلی دانستن و دانش داشتن.
در کاری خبره بودن ، به کاری مسلط بودن
be very knowledgeable about something.
"Fred knows his onions about Social Credit"

بپرس