1. To know everything is to know nothing.
[ترجمه گوگل]دانستن همه چیز یعنی هیچ چیز ندانست
[ترجمه ترگمان]دانستن همه چیز، چیزی است که چیزی نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We know nothing of what will happen in future, but by the analogy of past experience.
[ترجمه گوگل]ما چیزی از آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد نمی دانیم، اما با قیاس تجربه گذشته
[ترجمه ترگمان]ما از آنچه در آینده رخ خواهد داد چیزی نمی دانیم، بلکه با مقایسه تجربیات گذشته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. One thing I know,that is I know nothing.
[ترجمه گوگل]یک چیز را می دانم، این است که هیچ چیز نمی دانم
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که می دانم این است که من چیزی نمی دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Concerning his background, I know nothing.
[ترجمه گوگل]در مورد سابقه او چیزی نمی دانم
[ترجمه ترگمان]در مورد گذشته اون، من هیچی نمیدونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Braver are those who have hurt cuz they know nothing would be more painful than ever.
[ترجمه گوگل]شجاع تر کسانی هستند که صدمه دیده اند، زیرا می دانند هیچ چیز دردناک تر از همیشه نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]braver کسانی هستند که درد دارند چون می دانند هیچ چیز دردناک تر از همیشه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The idea is locked up in his brains. We know nothing.
[ترجمه گوگل]این ایده در مغز او حبس شده است ما هیچی نمیدونیم
[ترجمه ترگمان] این ایده تو مغزش گیر کرده ما چیزی نمی دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I know nothing about it except what I have read in the papers.
[ترجمه گوگل]من چیزی در مورد آن نمی دانم به جز آنچه در روزنامه ها خوانده ام
[ترجمه ترگمان]من در این مورد چیزی نمی دانم، جز آنچه در روزنامه ها خوانده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I know nothing at all about the recent happenings there.
[ترجمه گوگل]من اصلاً در مورد اتفاقات اخیر آنجا چیزی نمی دانم
[ترجمه ترگمان]از رویداده ای اخیر چیزی نمی دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We know nothing of his past.
[ترجمه گوگل]ما از گذشته او چیزی نمی دانیم
[ترجمه ترگمان]ما از گذشته او چیزی نمی دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I know nothing about him except that he lives next door.
[ترجمه گوگل]من چیزی در مورد او نمی دانم جز اینکه در همسایگی زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]چیزی درباره او نمی دانم، مگر اینکه در همسایگی زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We know nothing about her family.
[ترجمه گوگل]ما از خانواده او چیزی نمی دانیم
[ترجمه ترگمان] ما هیچی در مورد خانوادش نمی دونیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I know nothing about pop music.
[ترجمه گوگل]من چیزی در مورد موسیقی پاپ نمی دانم
[ترجمه ترگمان]من از موسیقی پاپ چیزی نمی دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This might seem very perplexing to those who know nothing about it.
[ترجمه گوگل]این ممکن است برای کسانی که چیزی در مورد آن نمی دانند بسیار گیج کننده به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]به نظر کسانی که در این مورد چیزی نمی دانند، گیج کننده و گیج کننده به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I know nothing about his personal history.
[ترجمه گوگل]من از سابقه شخصی او چیزی نمی دانم
[ترجمه ترگمان] من هیچی در مورد تاریخچه شخصیش نمیدونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. You know nothing of this business.
[ترجمه گوگل]شما چیزی از این تجارت نمی دانید
[ترجمه ترگمان]شما از این کار چیزی نمی دانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید