knockout

/ˈnɑːˌkɑːwt//ˈnɒkaʊt/

معنی: ضربه فنی، ضربت قاطع، ویران کردن، از پا در اوردن، ضربه فنی کردن
معانی دیگر: (مشت یا ضربه و غیره) از پای درآورنده، جانانه، کوبنده، (مشت بازی) ضربه فنی (technical knockout هم می گویند)، مشت زنی با ضربت بیهوش کننده ای حریف رابزمین زدن، ممتاز، عالی، 1- (مشت زنی) ضربه ی فنی کردن، حریف را از پای درآوردن (به طوری که پیش از ده شماره نتواند بلند شود) 2- بیهوش کردن، ازحال بردن، فرو کوفتن 3- خسته کردن 4- شکست دادن، نابود کردن 5- با شتاب و بی دقتی انجام دادن یا نوشتن 6- (خودمانی)هیجان زده و محظوظ کردن، ناتوان سازنده، زمین زن، بیرون اندازنده، درمشت بازی شکست بامشت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of striking a person down and rendering him or her unconscious.

(2) تعریف: in boxing, the act of defeating an opponent by knocking him down for a count of ten; KO. (See technical knockout.)

(3) تعریف: (informal) an unusually attractive or impressive person or object.
مشابه: beauty

- Her new car is a knockout.
[ترجمه Sara] ماشین جدید او یک ماشین از مد افتاده هست
|
[ترجمه گوگل] ماشین جدید او یک ناک اوت است
[ترجمه ترگمان] اتومبیل جدید او ضربه فنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he took the fight by a knockout
با ضربه ی فنی در مسابقه ی مشت زنی برنده شد.

2. The fight ended in a knockout.
[ترجمه Alireza] نبرد با یک ضربه قاطع پایان یافت
|
[ترجمه گوگل]این مبارزه با ناک اوت به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]جنگ در یک مرحله حذفی به پایان رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He delivered a knockout blow to all of his rivals.
[ترجمه گوگل]او یک ضربه ناک اوت به تمام رقبای خود وارد کرد
[ترجمه ترگمان]او یک ضربه حذفی را به تمام رقبای خود وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The tournament is a straight knockout.
[ترجمه ] مسابقات قهرمانی به طور مستقیم برگزار می شود
|
[ترجمه گوگل]این مسابقات یک حذفی مستقیم است
[ترجمه ترگمان]این تورنمنت یک ناک اوت کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was a knockout in navy and scarlet.
[ترجمه گوگل]او یک ناک اوت در نیروی دریایی و قرمز بود
[ترجمه ترگمان]او در نیروی دریایی و سرخ بسیار عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The match ended in knockout in the fifth round.
[ترجمه گوگل]این مسابقه در راند پنجم با ناک اوت به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]مسابقه در دور پنجم به مرحله حذفی ختم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. High interest rates have been a knockout blow to the business.
[ترجمه گوگل]نرخ‌های بهره بالا ضربه‌ای بزرگ به کسب‌وکار بوده است
[ترجمه ترگمان]نرخ سود بالا یک ضربه حذفی به این کسب وکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Janet is a knockout.
[ترجمه گوگل]جانت یک ناک اوت است
[ترجمه ترگمان]ژانت یک ضربه فنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And then, as if to deliver the knockout blow to his scheme, the phone rang.
[ترجمه گوگل]و بعد، انگار می‌خواهد ضربه‌ی ناک اوتی را به نقشه‌اش وارد کند، تلفن زنگ خورد
[ترجمه ترگمان]و بعد، طوری که انگار می خواست ضربه محکمی به نقشه خود بزند، تلفن زنگ خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's an absolute knockout.
[ترجمه گوگل]او یک ناک اوت مطلق است
[ترجمه ترگمان]او واقعا عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That seven eighty-one was like a knockout punch.
[ترجمه گوگل]آن هفت و هشتاد و یک مثل یک مشت ناک اوت بود
[ترجمه ترگمان]ان هفت و هشتاد و یک مشت مشت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A fight could end three ways: by knockout, surrender or by intervention of the referee.
[ترجمه گوگل]دعوا می تواند به سه طریق خاتمه یابد: با ناک اوت، تسلیم یا با دخالت داور
[ترجمه ترگمان]یک مبارزه می تواند به سه طریق خاتمه یابد: با ضربه فنی، تسلیم شدن یا با مداخله داور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was a knockout in gym shorts.
[ترجمه گوگل]او در شلوارک ورزشی ناک اوت شد
[ترجمه ترگمان] اون با شورت ورزشی خیلی عالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Five-a-side knockout football competition - charge an entry fee.
[ترجمه گوگل]مسابقات فوتبال حذفی پنج نفره - هزینه ورودی را دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]پنج تیم حذفی فوتبال در دو طرف این کشور هزینه ورود به تیم را دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was a knockout punch of which Indurain, Hinault or Merckx would have been proud.
[ترجمه گوگل]این یک ضربه ناک اوتی بود که ایندوراین، هینو یا مرککس به آن افتخار می کردند
[ترجمه ترگمان]این یک مشت knockout بود که Indurain، Hinault یا Merckx به آن افتخار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The air raids were planned to knock out communications on the ground.
[ترجمه گوگل]این حملات هوایی برای از بین بردن ارتباطات روی زمین برنامه ریزی شده بود
[ترجمه ترگمان]حملات هوایی برای از بین بردن ارتباطات بر روی زمین برنامه ریزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The government decided to knock out gambling.
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفت قمار را حذف کند
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفت قماربازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. When you hit them, you knock out their spindly legs and their big bodies come flying right through your windshield.
[ترجمه گوگل]وقتی به آنها ضربه می‌زنید، پاهای دوکی آن‌ها را از پا در می‌آورید و بدن‌های بزرگشان درست از شیشه جلوی شما پرواز می‌کنند
[ترجمه ترگمان]وقتی به آن ها برخورد می کنی، پاهای spindly و بدن های بزرگ آن ها از شیشه جلوی اتومبیل به پرواز درمی ایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Even knock out a mouthful of teeth?
[ترجمه گوگل]حتی یک لقمه دندان درآورید؟
[ترجمه ترگمان]حتی با دهان پر از دندون؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The boxer scored a knock out.
[ترجمه گوگل]بوکسور یک ناک اوت به ثمر رساند
[ترجمه ترگمان]مشت زن یک ضربه را به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Sir? What if they fail to knock out the Invid defense shields?
[ترجمه گوگل]آقا؟ اگر آنها نتوانند سپرهای دفاعی Invid را از بین ببرند چه؟
[ترجمه ترگمان]آقا؟ چی میشه اگه اونا موفق نشن برای دفاع از shields دفاعی بدن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. This little lady will knock out a tank at 300 yards.
[ترجمه گوگل]این خانم کوچولو یک تانک را در 300 یارد ناک اوت می کند
[ترجمه ترگمان]این خانوم کوچولو تا ۳۰۰ یاردی یه تانک از خودش در میاره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. When those gaps happen, knock out some of your to - do list.
[ترجمه گوگل]هنگامی که این شکاف ها اتفاق افتاد، برخی از لیست کارهای خود را حذف کنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که آن شکاف رخ می دهد، برخی از لیست کاره ای شما را از بین ببرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. They discovered how to inactivate, or knock out, single genes in laboratory animals.
[ترجمه گوگل]آنها کشف کردند که چگونه می توان ژن های منفرد را در حیوانات آزمایشگاهی غیرفعال کرد یا از بین برد
[ترجمه ترگمان]آن ها کشف کردند که چطور غیر فعال کردن یا در زدن یک ژن در حیوانات آزمایشگاهی را کشف کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. They discovered how to inactivate or knock out single genes in libratory animals.
[ترجمه گوگل]آنها کشف کردند که چگونه می توان ژن های منفرد را در حیوانات کتابخانه ای غیرفعال کرد یا از بین برد
[ترجمه ترگمان]آن ها کشف کردند که چگونه یک ژن تکی را در حیوانات libratory غیر فعال کنند یا تکه تکه کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. It was pointed out that, by delaying knock out to let castings slowly cool in moulds, it is possible to eliminate casting stress and to offer the last guarantee for producing hi-quality castings.
[ترجمه گوگل]اشاره شد که با تاخیر در ناک اوت برای خنک شدن آهسته ریخته گری در قالب ها، می توان استرس ریخته گری را از بین برد و آخرین تضمین را برای تولید ریخته گری با کیفیت ارائه داد
[ترجمه ترگمان]به این خاطر نشان داده شد که با به تاخیر انداختن در دادن در قالب های کوچک به آرامی در قالب های مختلف، حذف استرس ریخته گری و عرضه آخرین تضمین برای تولید castings با کیفیت بالا امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. I heard him knock out his pipe on the mantelpiece.
[ترجمه گوگل]من شنیدم که او لوله اش را روی شومینه کوبید
[ترجمه ترگمان]صدای او را شنیدم که پیپ خود را روی پیش بخاری می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. He was defeated with a knock out.
[ترجمه گوگل]او با یک ناک اوت شکست خورد
[ترجمه ترگمان]او از ضربه زدن شکست خورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Raid on the city, knock out, evil tusks.
[ترجمه گوگل]حمله به شهر، ناک اوت کردن، عاج های شیطانی
[ترجمه ترگمان]حمله حمله به شهر، تق تق دندان های شیطانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضربه فنی (اسم)
kayo, knockout, ko

ضربت قاطع (اسم)
kayo, knockout, sockdolager

ویران کردن (فعل)
desolate, destroy, harry, ravage, rubble, throw, demolish, havoc, raze, devastate, ruinate, kayo, knockout

از پا در اوردن (فعل)
wash out, fag, wear down, kayo, knockout

ضربه فنی کردن (فعل)
kayo, knockout, ko

تخصصی

[کامپیوتر] ویران کردن ؛ از بین بردن - ناحیه ای که رنگ زیرین آن برداشته می شود تا رنگ رویی بتواند خالص باقی بماند. برخی از برنامه های نشر رومیزی هنگام آماده سازی فایلها برای کپی بر روی یک نشریه ی چاپی، این عمل را به طور خودکار انجام می دهند.
[برق و الکترونیک] قرصی به قطر حدود 2 سانتی متر که بخشی از آن سوراخ دار است و در اطراف یا پایین جعبه یا قفسه ی تجهیزات الکتریکی قرار داده می شود .برای عبور دادن کابل تغذیه و اتصال بست در مناسبترین نقطه ،می توان به راحتی این قرص را با چکش یا پیچ گوشتی از جای خود برداشت .

انگلیسی به انگلیسی

• act of incapacitating an opponent (boxing); knockout blow (boxing); great success; attractive woman (slang); tranquilizing drug (slang)
stunning, amazing, impressive
in boxing, a knockout is a blow that makes one of the boxers fall to the floor and unable to stand up before the referee has counted to ten.
a knockout competition is one in which the winner of each match goes on to the next round, until one competitor or team is the winner.
amaze; defeat in a contest; final punch (boxing); hit someone so hard that they lose consciousness

پیشنهاد کاربران

knockout ( stunningly beautiful or handsome person ) . Who was that knockout I saw you with last
Friday?
ادم خوشکل و زیبا
1. ضربه محکم ( ضربه فنی technical knockout )
2. خفن ( آدم یا یک چیز جذاب یا تاثیرگذار )
( در مهندسی ژنتیک ) از کار انداختن ژنی خاص در موجود به منظور برسی اثر و عوارض آن ژن
Knock yourself out
تاحد مرگ کار کردن
informal/ noun/ adjective
ATTRACTIVE, a person or thing that looks, sounds, etc. extremely attractive
غیر رسمی، اسم و صفت/ جذاب، انسان یا چیزی که ظاهرش، صداش و . . . فوق العاده جذاب است
Your sister's a real knockout
She looked knockout in that dress
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/knockout
بانوی زیبا و خوشگل
Knockout stages
( فوتبال ) مرحله/مراحل حذفی
World cup group B permutations: What England, USA, Wales and Iran need to qualify for ⭐Knockout stages
Telegraph. co. uk@
کن فیکون
جان دار حاصل تراریخته
خراب کردن، از کار انداختن
از دست دادن هوشیاری
شگفت زده کردن متعجب کردن
حذف کردن ( از مسابقه )
Example :
You ever do that to me one more time, I'm gonna knock you the fuck out
یبار دیگه اون کارو بکن تا من بیهوشت کنم/خشتکت رو بکشم سرت/پدرت رو دربیارم/ضربه فنیت کنم
علاوه بر معانی ذکر شده توسط دوستان، مفهوم تمام کردن و با موفقیت به پایان رسانیدن را هم دارد.
مثال: Together, we knocked out the counter terrorism speech fairly quickly
معنی: با هم [نوشتن متن] سخنرانی[پیرامون موضوع] ضد تروریسم را نسبتا سریع تمام کردیم.
Make sb become unconscious or make them fall asleep
بیهوش کردن/شدن
The drugs knocked him out.

هیجان زده یاشد و شوکه شدن.
He just got knocked up by mike tyson : توسط مایک تایسون ناک اوت شد
ضربه فنی
از دور خارج کردن
جانانه - کوبنده - عالی ( صفت ) - ضربه فنی - ( اسم )
ضربه فنی کردن ( فعل )
از کار انداختن
Finisher
دخل یه کاری یا چیزی یا کسی را آوردن ( کاری را به اتمام رسوندن )
از شر انجام کاری خلاص شدن/راحت شدن
مثال:
Right after I knock out these load of works I make my way home
سریع بعد از اینکه دخل اینهمه کارو بیارم ( این کارا رو تموم کنم ) میزنم میرم خونه
...
[مشاهده متن کامل]

بلافاصله بعد از اینکه از شر این کارا راحت بشم میزنم میرم سمت خونه/سر خرو کج میکنم سمت خونه

ضربه فنی
ناک اوت
شکست
ممتاز، عالی
Knockout competition : رقابت حذفی
پوشش قابل برداشت ورودی کابل به جعبه تقسیم یا تابلوی برق
علاوه بر معانی فوق:
از بین بردن، ویران کردن، از مدار خارج کردن!
As the tree was falling, it hit some electricity cables and knocked out the power in the neighbourhood
موقع افتادن درخت، اون به بعضی از کابلهای برق برخورد کرد و برق محله را از مدار خارج کرد!
علاوه بر معانی فوق:
عامیانه ) شخص یا چیز بسیار جذاب و گیرا!
زیبا، خوشگل، لعبت، دلبر، دلکش!
( منظور زیبایی و جذابیتی که هوش از سر می برد، خوشگلی مدهوش کننده! )
( تو فارسی خودمونی هم داریم مثلا وقتی میگیم طرف از بس خوشگله هوش از سر آدم می پره، یا آدم غش میکنه )
...
[مشاهده متن کامل]

She's a real knockout
اون یک خوشگل واقعیه!
Her new car is a knockout
ماشین جدیدش یه لعبته!

ورودی کابل در جعبه تقسیم برق
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس