معنی: مزاحم، کوبنده، ادم خرده گیرمعانی دیگر: (شخص یا چیزی که ضربه می زند یا می کوبد) کوبشگر، چکش در، کوبه، عیب جو، خرده گیر، زننده
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1)تعریف: someone or something that knocks.
• (2)تعریف: a hinged fixture attached to a door and used to rap for those inside.
• (3)تعریف: (vulgar slang) a female breast.
جمله های نمونه
1. The door knocker was a female figure in brass.
[ترجمه گوگل]کوبنده در یک نقش زن برنجی بود [ترجمه ترگمان]کوبه در، زنی بود که از جنس فولاد ساخته شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I felt loath to sully the gleaming brass knocker by handling it.
[ترجمه گوگل]من احساس بیزاری می کردم که کوبنده برنجی درخشان را با دست زدن به آن کثیف کنم [ترجمه ترگمان]از این که با کنار زدن آن ضربه برنجی براق را کثیف کنم، ناراحت شدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He brightens the brass knocker with a piece of cloth.
[ترجمه انسیه] او با یک تکه پارچه کوبه برنجی را براق کرد.
|
[ترجمه گوگل]او کوبش برنجی را با یک تکه پارچه روشن می کند [ترجمه ترگمان]He برنجی را با یک تکه پارچه روشن می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The knocker is oblong in shape, and of the kind our ancestors called " jaquemart ".
[ترجمه گوگل]کوبش به شکل مستطیلی است و از آن نوعی است که اجداد ما به آن «جاکومارت» می گفتند [ترجمه ترگمان]کوبه در شکل مستطیل است و اجداد ما آن را \"jaquemart\" نامیده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. They are dressed up to the knocker.
[ترجمه گوگل]آنها تا کوبنده لباس پوشیده اند [ترجمه ترگمان]آن ها به طرف کوبه dressed [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He lifted the heavy, metal door knocker and let it fall.
[ترجمه گوگل]کوبنده فلزی و سنگین در را بلند کرد و گذاشت که بیفتد [ترجمه ترگمان]او کوبه سنگین و فلزی را بلند کرد و آن را رها کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There is nothing particular about the knocker on the door, except that it is very large.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز خاصی در مورد کوبنده روی در وجود ندارد، به جز اینکه بسیار بزرگ است [ترجمه ترگمان]هیچ چیز خاصی در کوبه در وجود ندارد، مگر اینکه خیلی بزرگ باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Open the door and see who the knocker is.
[ترجمه ق] در رو باز کن ببین کی در میزد؟یکی مزاحم شده بود.
|
[ترجمه گوگل]در را باز کن و ببین کوبنده کیست [ترجمه ترگمان]در را باز کن و ببین که کوبه کجاست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Falls the knocker of my door.
[ترجمه گوگل]می افتد دق در من [ترجمه ترگمان]صدای کوبیدن در به گوشم رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The knocker thudded against the front door.
[ترجمه گوگل]ضربه زننده به در ورودی می کوبد [ترجمه ترگمان]کوبه در جلوی در ضربه زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The ringing of her neighbor knocker set her heart pounding.
[ترجمه گوگل]صدای زنگ کوبنده همسایه اش قلبش را به تپش انداخت [ترجمه ترگمان]صدای زنگ neighbor قلبش را به تپش واداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The salesman pounded the door knocker.
[ترجمه گوگل]فروشنده به در زد [ترجمه ترگمان]فروشنده در را می کوبید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Can you imagine a knocker winning anything?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید تصور کنید که یک کوبنده برنده چیزی باشد؟ [ترجمه ترگمان]میتونی تصور کنی که یه کوبه در حال برنده شدن داشته باشه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The elder of the men lifted the knocker and rapped.
[ترجمه گوگل]بزرگ مرد کوبش را بلند کرد و رپ زد [ترجمه ترگمان]زو سیما کوبه را بلند کرد و به کوبیدن آن پرداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• door knocker; one who knocks; faultfinder, critic; (slang) woman's breast (vulgar) a knocker is a piece of metal attached to the door of a building, which you use to hit the door in order to attract the attention of the people inside.
پیشنهاد کاربران
کلون در ( وسیله ای فلزی و قدیمی که روی در نصب میشده و کاربردی مشابه زنگ داشته / در ایران کلون مردانه و زنانه نیز تفاوت داشته )
knockers Vulgar Slang A woman's breasts. ( اصطلاح عامیانه ناپسند ) سینه ٔٔ زنان _ پستان - ممه - بانوان
Knocker ( n ) ( in Intermediate 2 ) : a metel hammer on a door used for knocking معنی تعریف : یک شیء چکشی روی در که برای در زدن استفاده می شود Example : doorknocker معنی مثال : کوبنده در معنی کلی کلمه : کلن در