ضربه فنی شده، بیهوش شده، از پا درآمده
حذف شد ، کنار گذاشته شد ، بی هوش شد
My team was knocked out in the simi - finals
غش کرده ، بیهوش شره
حذف شدن از مسابقه . the boxers hit each other until one is knocked out or auntie the final bell ringe
شوکه
از دست رفتن، غش کردن
( به خاطر مستی بیش از اندازه )
( به خاطر مستی بیش از اندازه )
از بین بردن ' حذف کردن
حذف شدن از مسابقات - - My team was knocked out in the semi - finals