سوپرایز کردن
کاری کنید که کسی از تعجب شاخ در بیاره
I knocked his socks off when I revealed the secret
من باعث شدم که از تعجب شاخ در بیارن وقتی من راز را برملا کردم
من باعث شدم که از تعجب شاخ در بیارن وقتی من راز را برملا کردم
کسی را متعجب کردن یا تحت تأثیر قرار دادن
شور و هیجان بالا