knock back


(عامیانه) سرکشیدن (مشروب الکلی)، لاجرعه خوردن (مشروب الکلی)

جمله های نمونه

1. He knocked on the wall and she knocked back.
[ترجمه گوگل]او به دیوار کوبید و او برگشت
[ترجمه ترگمان]به دیوار ضربه زد و در زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Someone knocked on the wall and he knocked back.
[ترجمه گوگل]یک نفر به دیوار کوبید و او هم برگشت
[ترجمه ترگمان]یک نفر به دیوار ضربه زد و او ضربه ای به دیوار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was knocking back his 10th gin and tonic of the day.
[ترجمه گوگل]او دهمین جین و تونیک روز خود را پس می زد
[ترجمه ترگمان] اون داشت برای دهمین بار جین و تونیک اون روز ضربه می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He has knocked back two double rums.
[ترجمه گوگل]او دو رام دوبل را پس زده است
[ترجمه ترگمان]دو گیلاس عرق کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How much can you knock back at a time?
[ترجمه گوگل]چقدر می توانید در یک زمان به عقب برگردید؟
[ترجمه ترگمان]چقدر میتونی به زمان برگردی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That really knocked back any hope for further peace negotiations.
[ترجمه گوگل]این واقعاً امید به مذاکرات صلح بیشتر را از بین برد
[ترجمه ترگمان]این موضوع واقعا باعث شد که هیچ امیدی برای مذاکرات صلح بیشتر به وجود نیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He knocked back his drink in one go and ordered another one.
[ترجمه گوگل]او یک بار نوشیدنی خود را پس زد و یک نوشیدنی دیگر سفارش داد
[ترجمه ترگمان]جرعه ای نوشید و یکی دیگر سفارش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He knocked back six pints of beer.
[ترجمه گوگل]شش پیمانه آبجو را پس زد
[ترجمه ترگمان]شش پیمانه آبجو به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was knocking back the champagne at Maria's party.
[ترجمه گوگل]او در مهمانی ماریا شامپاین را پس می زد
[ترجمه ترگمان]او شام پانی را به مهمانی ماریا پس زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There were about a dozen writers in hospitality, most of them busy knocking back the hard stuff.
[ترجمه گوگل]حدود دوازده نویسنده در مهمان نوازی حضور داشتند که بیشترشان مشغول پس زدن مطالب سخت بودند
[ترجمه ترگمان]بعضی از نویسنده ها در مهمان نوازی بودند و بیشتر آن ها مشغول باز کردن چیزهای سخت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She was out of control, she said, knocking back up to ten cups of coffee a day.
[ترجمه گوگل]او گفت که از کنترل خارج شده بود و روزانه ده فنجان قهوه می خورد
[ترجمه ترگمان]او گفت: او خارج از کنترل بود و یک روز به ده فنجان قهوه در آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. While I was in Cookham she got knocked back on her parole, she got a five-year review.
[ترجمه گوگل]زمانی که من در کوکام بودم، او از آزادی مشروط خود عقب نشینی کرد، او یک بررسی پنج ساله دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]در حالی که من توی \"Cookham\" بودم اون به عفو مشروط ضربه زد اون یه نقد پنج ساله داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But their bid has been knocked back by the Government which claimed their independent valuation was only about half the real value.
[ترجمه گوگل]اما پیشنهاد آنها توسط دولت که ادعا می‌کرد ارزش‌گذاری مستقل آن‌ها تنها حدود نیمی از ارزش واقعی است، رد شده است
[ترجمه ترگمان]اما دولت این پیشنهاد را رد کرد و ادعا کرد که ارزیابی مستقل آن ها تنها حدود نیمی از ارزش واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then we each knock back a fistful of anabolic steroids.
[ترجمه گوگل]سپس هر کدام یک مشت استروئید آنابولیک را به عقب برمی داریم
[ترجمه ترگمان]در این صورت هر یک از هر یک از هر دو یک مشت از این anabolic (anabolic)(از ماده مخدر)(از ماده مخدر تولید می شود در می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's spending an afternoon in Barcelona, knocking back beer on some one else's account.
[ترجمه گوگل]او یک بعدازظهر را در بارسلونا سپری می‌کند و به حساب یکی دیگر می‌خورد
[ترجمه ترگمان]او یک بعد از ظهر را در بارسلون سپری می کند و به خاطر یک نفر دیگر آبجو می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• drink in one swallow

پیشنهاد کاربران

To ingest a significant amount of food or drink in a short period of time.
خوردن مقدار قابل توجهی غذا یا نوشیدنی در مدت زمان کوتاه.
مثال؛
After a long day at work, I like to relax and knock back a few beers.
...
[مشاهده متن کامل]

A partygoer might say, “I saw him knock back three shots of tequila in a row. ”
Someone might comment, “I can’t believe how quickly he can knock back a whole pizza!”

Shirin
معنی رد کردن و نپذیرفتن هم می دهد
You be prepared for the occasional knock back
شما آماده باش برای مورد پذیرش قرار نگرفتن های گاه و بیگاه
- جلوگیری از پیشرفت یا دستیابی به چیزی توسط کسی
- نپذیرفتن یا رد کردن
- هل دادن به عقب مثل knockback force نیروی کوبنده یا نیرویی که شما رو به عقب هل میده
- سر کشیدن مشروب
1_رد کردن پیشنهاد، جواب کردن2_خرج روی دست گذاشتن، متحمل غرامت شدن. . برای مثال روی ماشینی که اخیرا خریدم ضرر کردمknock me back
نپذیرفتن یا دست رد به سینه کسی یا چیزی زدن

بپرس