پنج معنی این عبارت:
۱ - مطلبی را مد نظر داشتن یا به بحث گذاشتن
Example 1: 👇
They knocked his idea around/about.
۲ - با افراد یا گروهی خاص همنشین بودن
Example 2: 👇
I knocked around/about with a gang.
... [مشاهده متن کامل]
۳ - ( نسبت به کسی ) رفتار خشن یا وحشیانه داشتن؛ ضرب و جرح کردن
Example 3: 👇
He knocks his wife about
۴ - بی هدف سرگردان بودن ( پرسه زدن )
Example 4: 👇
He was just knocking around, wasting his time.
۵ - سفر کردن، مخصوصاً که منجر به تجربه های متنوع یا عجیب و غریب می شود.
Example 5: 👇
LILY: Pat, when I first knew you, your spine had turned to Jelly—
PAT: Yes?
LILY: Yes. And your slant was all wrong. You'd been expecting too much of something—I don't know what—And hadn’t got it. You were a mass of sobs.
PAT: That's a pretty picture.
LILY: It was you. — I knocked around enough, man and boy, to know what people really are. I taught you to expect nothing didn't I?
* Hotel Universe - a play by Philip Barry
۱ - مطلبی را مد نظر داشتن یا به بحث گذاشتن
۲ - با افراد یا گروهی خاص همنشین بودن
... [مشاهده متن کامل]
۳ - ( نسبت به کسی ) رفتار خشن یا وحشیانه داشتن؛ ضرب و جرح کردن
۴ - بی هدف سرگردان بودن ( پرسه زدن )
۵ - سفر کردن، مخصوصاً که منجر به تجربه های متنوع یا عجیب و غریب می شود.
کتک زدن
پرسه زدن
دور و اطراف بودن
پرسه زدن
دور و اطراف بودن