1. we are knitted together by common interests
علایق مشترک ما را پیوند می دهد.
2. he was drowned in thought with a knitted brow
با پیشانی گره خورده غرق در اندیشه بود.
3. She wore a shapeless knitted garment.
[ترجمه گوگل]او یک لباس بافتنی بی شکل پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس knitted بر تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لباس knitted بر تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He knitted up his remarks briefly.
[ترجمه گوگل]او سخنان خود را به اختصار بیان کرد
[ترجمه ترگمان]سخنان او را مختص را ادا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سخنان او را مختص را ادا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was wearing a knitted pullover.
[ترجمه گوگل]او یک پیراهن کشباف بافتنی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس بافتنی می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لباس بافتنی می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was wearing a stripy knitted top.
[ترجمه گوگل]او یک تاپ بافتنی راه راه پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس پشمی stripy پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لباس پشمی stripy پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I knitted this cardigan myself.
[ترجمه گوگل]این ژاکت کش باف را خودم بافتم
[ترجمه ترگمان]من خودم این ژاکت رو درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من خودم این ژاکت رو درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. My grandmother knitted me some socks.
[ترجمه گوگل]مادربزرگم برایم جوراب بافت
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم برام یه کم جوراب می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم برام یه کم جوراب می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His brows were knitted in a permanent frown.
[ترجمه گوگل]ابروهایش با اخم دائمی گره خورده بود
[ترجمه ترگمان]ابروهایش درهم رفته و اخم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ابروهایش درهم رفته و اخم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The doctor knitted her broken bones together.
[ترجمه گوگل]دکتر استخوان های شکسته اش را به هم گره زد
[ترجمه ترگمان]دکتر استخوان های شکسته خود را به هم می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دکتر استخوان های شکسته خود را به هم می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He knitted his brow in concentration.
[ترجمه گوگل]ابرویش را با تمرکز گره زد
[ترجمه ترگمان]با تمرکز پیشانیش را درهم کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با تمرکز پیشانیش را درهم کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She knitted her son a sweater.
[ترجمه گوگل]او برای پسرش ژاکت بافت
[ترجمه ترگمان]برای پسرش یک بلوز بافتنی می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای پسرش یک بلوز بافتنی می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. His fiancee knitted him a pullover.
[ترجمه گوگل]نامزدش برایش پیراهن کش باف کرد
[ترجمه ترگمان]نامزدش به او یک pullover می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نامزدش به او یک pullover می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The bone hasn't knitted together properly.
[ترجمه گوگل]استخوان به درستی بافته نشده است
[ترجمه ترگمان]استخوان به طور کامل به هم بافته نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]استخوان به طور کامل به هم بافته نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید