knitted

/ˈnɪtəd//ˈnɪtɪd/

بافته، درترکیب بافت

جمله های نمونه

1. we are knitted together by common interests
علایق مشترک ما را پیوند می دهد.

2. he was drowned in thought with a knitted brow
با پیشانی گره خورده غرق در اندیشه بود.

3. She wore a shapeless knitted garment.
[ترجمه گوگل]او یک لباس بافتنی بی شکل پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس knitted بر تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He knitted up his remarks briefly.
[ترجمه گوگل]او سخنان خود را به اختصار بیان کرد
[ترجمه ترگمان]سخنان او را مختص را ادا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was wearing a knitted pullover.
[ترجمه گوگل]او یک پیراهن کشباف بافتنی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس بافتنی می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was wearing a stripy knitted top.
[ترجمه گوگل]او یک تاپ بافتنی راه راه پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس پشمی stripy پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I knitted this cardigan myself.
[ترجمه گوگل]این ژاکت کش باف را خودم بافتم
[ترجمه ترگمان]من خودم این ژاکت رو درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My grandmother knitted me some socks.
[ترجمه گوگل]مادربزرگم برایم جوراب بافت
[ترجمه ترگمان]مادربزرگم برام یه کم جوراب می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His brows were knitted in a permanent frown.
[ترجمه گوگل]ابروهایش با اخم دائمی گره خورده بود
[ترجمه ترگمان]ابروهایش درهم رفته و اخم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The doctor knitted her broken bones together.
[ترجمه گوگل]دکتر استخوان های شکسته اش را به هم گره زد
[ترجمه ترگمان]دکتر استخوان های شکسته خود را به هم می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He knitted his brow in concentration.
[ترجمه گوگل]ابرویش را با تمرکز گره زد
[ترجمه ترگمان]با تمرکز پیشانیش را درهم کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She knitted her son a sweater.
[ترجمه گوگل]او برای پسرش ژاکت بافت
[ترجمه ترگمان]برای پسرش یک بلوز بافتنی می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His fiancee knitted him a pullover.
[ترجمه گوگل]نامزدش برایش پیراهن کش باف کرد
[ترجمه ترگمان]نامزدش به او یک pullover می بافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The bone hasn't knitted together properly.
[ترجمه گوگل]استخوان به درستی بافته نشده است
[ترجمه ترگمان]استخوان به طور کامل به هم بافته نشده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[پلیمر] دوخته

انگلیسی به انگلیسی

• interlocked, woven together, joined; made by knitting (of a sweater, etc.)

پیشنهاد کاربران

اخمی که در هم فرو بره
Knitted brows
بافتع یکنواخت
بافته شده - ترکیبی از تارها در یک پارچه
با یکپارچه کردن حلقه های پشم یا نخ دیگر با سوزن بافندگی یا روی یک دستگاه ، یک چیزی درست کنید.

بپرس