klutz

/ˈkləts//ˈkləts/

(خودمانی ـ امریکا)، آدم دست و پا چلفتی، لش، آدم خنگ

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: klutzy (adj.), klutziness (n.)
(1) تعریف: (slang) a clumsy person.

(2) تعریف: a stupid, inept person.

جمله های نمونه

1. Tom's a real klutz when it comes to baseball - even if he hit the ball he'd trip on the way to first base.
[ترجمه گوگل]وقتی صحبت از بیسبال به میان می‌آید تام یک کلوتز واقعی است - حتی اگر توپ را بزند، در راه رسیدن به بیس اول می‌رفت
[ترجمه ترگمان]وقتی به توپ بیسبال برسد دست و پا چلفتی واقعا دست و پا می زند - حتی اگر به توپ ضربه بزند که به راه اول برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "Look what you've done, you silly klutz!" Nathan said angrily.
[ترجمه گوگل]"ببین چه کار کردی، کلوتز احمق!" ناتان با عصبانیت گفت:
[ترجمه ترگمان]ببین چیکار کردی دست و پا چلفتی احمق! ناتان \"با عصبانیت گفت\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That klutz lost several account receipts, so the accountants were upset.
[ترجمه گوگل]آن klutz چندین رسید حساب را از دست داد، بنابراین حسابداران ناراحت شدند
[ترجمه ترگمان]دست و پا و دست و پا چلفتی از دست رفت، بنابراین حسابدار خیلی ناراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If we had every klutz jump into the orchestra pit, or prance on the opera stage, or slop paint with Picasso, we would have some great parties but no art.
[ترجمه گوگل]اگر هر کلوتز به گودال ارکستر می‌پرید، یا روی صحنه اپرا بازی می‌کرد، یا با پیکاسو نقاشی می‌کردیم، مهمانی‌های عالی می‌گرفتیم، اما هنر نداشتیم
[ترجمه ترگمان]اگر همه klutz به داخل the می پریدند، یا بر روی صحنه اپرا می پریدند، یا نقاشی های رنگی با پیکاسو انجام می دادیم، برخی مهمانی های بزرگ داشتیم، اما هیچ هنری نداشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I feel very comfortable playing the klutz. I am a klutz.
[ترجمه گوگل]من با نواختن کلتز احساس راحتی می کنم من یک کلوتز هستم
[ترجمه ترگمان]خیلی احساس راحتی می کنم دست و پا چلفتی بازی می کنم دست و پا چلفتی هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I wanna say that I'm a klutz.
[ترجمه گوگل]من می خواهم بگویم که من یک کلوتز هستم
[ترجمه ترگمان]می خوام بگم دست و پا چلفتی ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm not going to pay that klutz a plumber one cent!
[ترجمه گوگل]من قصد ندارم یک سنت به آن کلوتز لوله کش بدهم!
[ترجمه ترگمان]من به اون دست و دست و دست و پا چلفتی نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oh I'm a klutz. I can never express myself well.
[ترجمه گوگل]اوه من یک کلوتز هستم من هرگز نمی توانم خودم را به خوبی بیان کنم
[ترجمه ترگمان]دست و پا چلفتی هستم من هرگز نمی توانم خود را به خوبی بیان کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I know you a klutz, but I love you anyway.
[ترجمه گوگل]من تو را یک کلوتز می شناسم، اما به هر حال دوستت دارم
[ترجمه ترگمان]خیلی دست و پا چلفتی بهت می گم، ولی به هر حال دوستت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I'm a bit of a klutz and that can be pretty embarrassing.
[ترجمه گوگل]من کمی کلوتز هستم و این می تواند بسیار شرم آور باشد
[ترجمه ترگمان]دست و پا چلفتی هستم و این میتونه باعث شرمندگی باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He's such a klutz.
[ترجمه گوگل]او چنین کلوتز است
[ترجمه ترگمان]دست و پا چلفتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An awkward person, a clumsy person She's such a klutz.
[ترجمه گوگل]یک آدم بی دست و پا، یک آدم دست و پا چلفتی
[ترجمه ترگمان]یه آدم بی دست و پا و دست و پا چلفتی خیلی دست و پا چلفتی بودنش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Yuma: I need to catch some apples and show I'd not useless, but the tree's too tall and I am a klutz, I should try.
[ترجمه گوگل]یوما: باید چند سیب بگیرم و نشان دهم که بی فایده نیستم، اما درخت خیلی بلند است و من یک کلوتز هستم، باید تلاش کنم
[ترجمه ترگمان]Yuma: من باید بعضی از سیب را بگیرم و نشان دهم که بی فایده نیستم، اما این درخت خیلی بلند است و من یک klutz هستم، باید امتحان کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. However, I assure you that I can be a real klutz sometimes.
[ترجمه گوگل]با این حال، من به شما اطمینان می دهم که گاهی اوقات می توانم یک کلوتز واقعی باشم
[ترجمه ترگمان]به هر حال، من به شما اطمینان می دهم که گاهی دست و پا چلفتی می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• clumsy person, awkward person (slang)

پیشنهاد کاربران

klutz ( stupid and clumsy person ) . He is a real klutz
آدم دست و پا چلفتی

بپرس