• : تعریف: a cat that is not yet full-grown. • مشابه: cat
فعل ناگذر ( intransitive verb )حالات: kittens, kittening, kittened
• : تعریف: to give birth to kittens.
جمله های نمونه
1. rabbit kitten
بچه خرگوش
2. i extricated the kitten from under the fishing nets
بچه گربه را از زیر تورهای ماهیگیری درآوردم.
3. the child held the kitten against his chest and petted it
کودک بچه گربه را در بر گرفت و آن را نوازش کرد.
4. the dog was chasing a kitten
سگ در تعقیب بچه گربه ای بود.
5. trouble came in the shape of a naughty kitten
دردسر به صورت یک بچه گربه ی شیطان ظاهر شد.
6. The kitten was ensconced in an easy chair.
[ترجمه گوگل]بچه گربه روی صندلی راحتی بسته شده بود [ترجمه ترگمان]بچه گربه در صندلی راحتی لم داده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Don't squeeze the kitten, you will hurt it.
[ترجمه گوگل]بچه گربه را فشار ندهید، به او صدمه می زنید [ترجمه ترگمان]، بچه گربه رو فشار نده تو هم بهش صدمه می زنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The kitten was black with white front paws and a white splotch on her chest.
[ترجمه گوگل]بچه گربه سیاه بود با پنجه های جلویی سفید و لکه های سفید روی سینه اش [ترجمه ترگمان]بچه گربه با پنجه های سفید و لکه سفیدی روی سینه اش خودنمایی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The plump ginger kitten had settled comfortably in her arms and was purring enthusiastically.
[ترجمه گوگل]بچه گربه زنجبیلی چاق به راحتی در آغوشش نشسته بود و مشتاقانه خرخر می کرد [ترجمه ترگمان]بچه گربه خپله با آرامش در آغوش داشت و با شور و شوق شروع به خر خر می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She tantalized the kitten with fish.
[ترجمه گوگل]او بچه گربه را با ماهی وسوسه کرد [ترجمه ترگمان]بچه گربه را با ماهی آزاد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Perhaps we could find a home for the kitten.
[ترجمه Nily] ما میتونیم یه خونه برای بچه گربه پیدا کنیم
|
[ترجمه گوگل]شاید بتوانیم خانه ای برای بچه گربه پیدا کنیم [ترجمه ترگمان]شاید بتونیم یه خونه واسه بچه گربه پیدا کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The kitten uses that box as a bed.
[ترجمه گوگل]بچه گربه از آن جعبه به عنوان تخت استفاده می کند [ترجمه ترگمان]بچه گربه از اون جعبه به عنوان تخت استفاده می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The child reached down/out/over and picked up the kitten.
[ترجمه گوگل]کودک دستش را پایین/از/بالا برد و بچه گربه را برداشت [ترجمه ترگمان]کودک به بالای سر رسید و بچه گربه را برداشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I picked up the kitten by the loose skin on its neck.
[ترجمه گوگل]من بچه گربه را از پوست شل روی گردنش گرفتم [ترجمه ترگمان]بچه گربه را با پوست شل گردن گرفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The kitten gave a piteous cry.
[ترجمه گوگل]بچه گربه فریاد رقت انگیزی کشید [ترجمه ترگمان]بچه گربه فریادی کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. She picked up the kitten and put it in the box.
[ترجمه گوگل]او بچه گربه را برداشت و در جعبه گذاشت [ترجمه ترگمان]بچه گربه را برداشت و در جعبه گذاشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Is this kitten a she or a he?
[ترجمه 🌸🌸🌸] آیا این بچه گربه ( پیشی ) دختر است یا پسر است؟
|
[ترجمه گوگل]این بچه گربه او است یا او؟ [ترجمه ترگمان]این بچه گربه ست یا اون؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بچه گربه (اسم)
kitty, kit, kitten
انگلیسی به انگلیسی
• young cat give birth to kittens a kitten is a very young cat.
پیشنهاد کاربران
به بچه خرگوش هم kitten می گویند.
Kitten heelsکفش نیم پاشنه
ما تو فارسب میگیم پیشی
توی گویش جنوب استان گلستان، به بچه ی حیوان، �کته� یا �kette� می گن.
معنی اصلی کلمه ی kitten بچه گربه میشه، ، ، میو، میو ( با زبان بچه گانه ) <=
میو_بئو ( زبان کودکانه ) پیشی
بچه گربه ، و زنی که از لحاظ جذابیت جنسی و طرز فکر و رفتار اجتماعی برای آقایان چشمگیر باشد . در جایی دیگر زنی که با مرد سن بالا می گرده