kitschy
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
جِلف: kitschy
مترادف دیگر انگلیسی: corny
آلمانی: kitschig
مترادف دیگر انگلیسی: corny
آلمانی: kitschig
به صورت خیلی افراطی تزئین شده, بیش از حد براق
زشت و کج سلیقه و مبتذل
طراحی، دکوراسیون و یا اشیاء عامه پسند
بدلی
آبارتلی به ترکی
Overly ornamented, decorated
In a tasteless and vulgar way bright
... [مشاهده متن کامل]
Extremely sentimental
Garish
Gaudy
Mushy
Sappy
Showy
Tacky
Corny
A small kitschy gift/souvenir shop
زشت و کج سلیقه و مبتذل
طراحی، دکوراسیون و یا اشیاء عامه پسند
بدلی
آبارتلی به ترکی
... [مشاهده متن کامل]
این تزیینات به سلیقه من ی خورده قدیمی بنجل مد نی
ارزان و تزئینی