kitchenware

/ˈkɪt͡ʃəˌnwer//ˈkɪt͡ʃɪnweə/

معنی: ظروف اشپزخانه
معانی دیگر: ظروف آشپزخانه، خنور، مطبخ افزار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: utensils and other equipment for cooking.

جمله های نمونه

1. Her father was a commercial traveller who sold kitchenware.
[ترجمه گوگل]پدرش یک مسافر تجاری بود که ظروف آشپزخانه می فروخت
[ترجمه ترگمان]پدرش مسافری بود که kitchenware را فروخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our kitchenware department is in the basement.
[ترجمه گوگل]بخش لوازم آشپزخانه ما در زیرزمین است
[ترجمه ترگمان]اداره پلیس ما تو زیرزمین هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Our kitchenware consisted of two pots, one for cooking rice and the other for soup or stew.
[ترجمه گوگل]ظروف آشپزخانه ما شامل دو قابلمه بود، یکی برای پخت برنج و دیگری برای سوپ یا خورش
[ترجمه ترگمان]kitchenware عبارت بودند از دو دیگ، یکی برای پختن برنج و دیگری برای سوپ یا سوپ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Choose steel or ceramic kitchenware instead.
[ترجمه گوگل]به جای آن ظروف آشپزخانه فولادی یا سرامیکی را انتخاب کنید
[ترجمه ترگمان]به جای آن لوازم آشپزخانه یا لوازم آشپزخانه سرامیک را انتخاب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This includes travel goods, kitchenware and decorative accessories in classic Sanderson designs.
[ترجمه گوگل]این شامل کالاهای مسافرتی، وسایل آشپزخانه و لوازم تزئینی در طرح های کلاسیک ساندرسون است
[ترجمه ترگمان]این شامل لوازم سفر، لوازم آشپزخانه و لوازم تزئینی در طرح های کلاسیک Sanderson است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Aurea collection of flat pack kitchenware from Amor de Madre features dish draining racks in two sizes that be stowed away tidily when not needed. There is also a similar wine rack available.
[ترجمه گوگل]مجموعه ظروف آشپزخانه با بسته تخت Aurea از Amor de Madre دارای قفسه های تخلیه ظروف در دو اندازه است که در صورت عدم نیاز به طور مرتب در آن قرار می گیرند یک قفسه شراب مشابه نیز موجود است
[ترجمه ترگمان]مجموعه aurea لوازم جانبی لوازم آشپزخانه از آمور و Madre dish dish dish draining racks racks racks two two sizes that that that that be be tidily tidily away away away away stowed not needed needed هم چنین یک قفسه شراب مشابه هم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Matching facilities: Television, washer, refrigerator, solar energy, kitchenware, air conditioning.
[ترجمه گوگل]امکانات تطبیق: تلویزیون، ماشین لباسشویی، یخچال، انرژی خورشیدی، وسایل آشپزخانه، تهویه مطبوع
[ترجمه ترگمان]امکانات موجود: تلویزیون، واشر، یخچال، انرژی خورشیدی، لوازم آشپزخانه، تهویه مطبوع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hotel Equipments, Kitchenware, Cookware, Tableware, Uetnsils and Home Appliances.
[ترجمه گوگل]تجهیزات هتل، ظروف آشپزخانه، وسایل آشپزی، ظروف غذاخوری، ظروف و لوازم خانگی
[ترجمه ترگمان]هتل Equipments، kitchenware، وسایل آشپزی، tableware، Uetnsils و لوازم خانگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The normal kitchenware waste much time in cooking, and easy to burn the food, if there is high voltage setting or electro, it is very danger once be remiss of !
[ترجمه گوگل]ظروف آشپزخانه معمولی زمان زیادی را در پخت و پز هدر می دهند و به آسانی غذا را می سوزانند، اگر تنظیم ولتاژ بالا یا برق وجود داشته باشد، یک بار از دست دادن بسیار خطرناک است!
[ترجمه ترگمان]لوازم آشپزخانه معمولی زمان زیادی را صرف پخت وپز و سوزاندن مواد غذایی می کنند، اگر تنظیم ولتاژ بالا یا الکترو مغناطیسی وجود داشته باشد، زمانی که ذخیره شود بسیار خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. KITCHENWARE: Check bakeware for rust, scratches and a nonstick surface.
[ترجمه گوگل]ظروف آشپزخانه: ظروف پخت را از نظر زنگ زدگی، خط و خش و سطح نچسب بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]kitchenware: bakeware را برای زنگ زدن، خراش ها و سطح nonstick چک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Our factory specializes in producing series stainless steel kitchenware products.
[ترجمه گوگل]کارخانه ما در تولید سری محصولات آشپزخانه از جنس استنلس استیل تخصص دارد
[ترجمه ترگمان]کارخانه ما در تولید لوازم آشپزخانه فولاد ضد زنگ تخصص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Plastic Kitchenware, Bathroom Articles, Household Items, Garden Furniture, Flower Pots, Kitchenware.
[ترجمه گوگل]ظروف پلاستیکی آشپزخانه، لوازم حمام، اقلام خانگی، مبلمان باغ، گلدان های گل، ظروف آشپزخانه
[ترجمه ترگمان]لوازم خانگی، مواد خانگی، اقلام خانگی، مبلمان باغ، Pots گل، kitchenware
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. KITCHENWARE: Dishes and flatware were once passed down to children when they moved out. Now it seems everyone wants brand-new and everything immediately.
[ترجمه گوگل]ظروف آشپزخانه: ظروف و ظروف تخت زمانی زمانی به کودکان منتقل می شد که از خانه بیرون می رفتند اکنون به نظر می رسد که همه فوراً همه چیز جدید و کاملاً جدید را می خواهند
[ترجمه ترگمان]kitchenware: Dishes و ظروف بلورین زمانی به بچه ها منتقل می شدند که از خانه خارج می شدند حالا به نظر می رسه همه چیز جدید و همه چیز رو فورا می خوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Heat resistant tools, burners, household appliances, Kitchenware, sink covers, building exteriors, bolts, nuts, CD bars, meshes.
[ترجمه گوگل]ابزارهای مقاوم در برابر حرارت، مشعل، لوازم خانگی، ظروف آشپزخانه، روکش سینک، نمای بیرونی ساختمان، پیچ و مهره، میله سی دی، مش
[ترجمه ترگمان]ابزارهای مقاوم در برابر حرارت، شعله های آتش، لوازم خانگی، kitchenware، پوشش سینک، نمای بیرونی ساختمان، پیچ و مهره، پیچ ها، میله های سی دی و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wooden Kitchenware, Salad Bow, Trolley, Stainless Steel Cutlery, Classic Furniture and Cutlery.
[ترجمه گوگل]ظروف آشپزخانه چوبی، پاپیون سالاد، چرخ دستی، کارد و چنگال استیل، مبلمان کلاسیک و کارد و چنگال
[ترجمه ترگمان]kitchenware چوبی، سالاد: بو، Trolley، ضد زنگ، اثاثیه کلاسیک و cutlery
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ظروف اشپزخانه (اسم)
kitchenware

انگلیسی به انگلیسی

• kitchen appliances, kitchen utensils

پیشنهاد کاربران

بپرس