kitchenette

/ˌkɪt͡ʃəˈnet//ˌkɪt͡ʃɪˈnet/

معنی: اشپزخانه کوچک
معانی دیگر: اشپزخانه کوچک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a very small kitchen.

جمله های نمونه

1. The apartments sleep 2-4 and have private facilities, kitchenette and balcony.
[ترجمه گوگل]آپارتمان ها 2-4 خوابه و دارای امکانات خصوصی، آشپزخانه کوچک و بالکن هستند
[ترجمه ترگمان]آپارتمان های این آپارتمان ۲ - ۴ است و دارای امکانات خصوصی، آشپزخانه و بالکن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fridge fits under the kitchenette counter.
[ترجمه گوگل]یخچال زیر پیشخوان آشپزخانه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان] یخچال زیر پیشخوان آشپزخانه می خوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Accommodation 270 well-appointed rooms with bath/shower, well equipped kitchenette and terrace.
[ترجمه گوگل]دارای 270 اتاق مجهز با حمام/دوش، آشپزخانه مجهز و تراس
[ترجمه ترگمان]محل اقامت ۲۷۰ اتاق با حمام \/ حمام، آشپزخانه بسیار مجهز و مهتابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All have fully equipped kitchenette, private facilities and balcony.
[ترجمه گوگل]همه دارای آشپزخانه کامل مجهز، امکانات خصوصی و بالکن هستند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها به طور کامل مجهز به آشپزخانه، امکانات خصوصی و بالکن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Accommodation 333 apartments with bath/shower, well equipped kitchenette and balcony or patio.
[ترجمه گوگل]دارای 333 آپارتمان با حمام/دوش، آشپزخانه مجهز و بالکن یا پاسیو
[ترجمه ترگمان]خانه های اقامت ۳۳۳ با حمام \/ دوش، آشپزخانه مجهز به چاه و ایوان و یا ایوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The apartments are comfortable and spacious with kitchenette, private bathroom and balcony and sleep 3 or
[ترجمه گوگل]آپارتمان ها راحت و جادار با آشپزخانه، حمام اختصاصی و بالکن و خواب 3 یا
[ترجمه ترگمان]آپارتمان ها راحت و جادار با آشپزخانه، حمام خصوصی و بالکن و خواب ۳ یا خواب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When Converse described his adventures in the motel kitchenette, the lawyer shrugged and smiled in an irritating manner.
[ترجمه گوگل]وقتی کانورس ماجراهای خود را در آشپزخانه کوچک متل شرح داد، وکیل شانه بالا انداخت و به شکلی آزاردهنده لبخند زد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Converse ماجراهای خود را در آشپزخانه متل تشریح کرد، وکیل شانه هایش را بالا انداخت و به طرز ناراحت کننده ای لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Both have shower, kitchenette and patio.
[ترجمه گوگل]هر دو دارای دوش، آشپزخانه کوچک و پاسیو هستند
[ترجمه ترگمان]هر دو حمام دارند، آشپزخانه کوچک و حیاط خلوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Tenbel Saver Accommodation Rooms allocated will have bath/shower, kitchenette and lounge with convertible sofa.
[ترجمه گوگل]اتاق های اسکان Tenbel Saver اختصاص داده شده دارای حمام/دوش، آشپزخانه کوچک و سالن استراحت با مبل قابل تبدیل خواهند بود
[ترجمه ترگمان]اتاق های اقامت Tenbel که به آن ها اختصاص داده شده است حمام \/ دوش، آشپزخانه و سالن استراحت با مبل قابل تبدیل خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Maravilla Accommodation 285 well-appointed rooms with bath/shower, terrace, kitchenette and lounge with convertible sofa.
[ترجمه گوگل]Maravilla Accommodation 285 اتاق مجهز با حمام/دوش، تراس، آشپزخانه کوچک و سالن استراحت با مبل مبل
[ترجمه ترگمان]محل اقامت ۲۸۵ اتاق با حمام \/ حمام، مهتابی، آشپزخانه و استراحت با مبل قابل تعویض
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A kitchenette is fitted with all the comforts of a sleek yacht cabin.
[ترجمه گوگل]یک آشپزخانه کوچک با تمام امکانات یک کابین براق قایق بادبانی مجهز شده است
[ترجمه ترگمان]یک آشپزخانه کوچک با همه آسایش یک کابین کشتی تفریحی مجهز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He walked out of the kitchenette and back to where the towels were.
[ترجمه گوگل]از آشپزخانه بیرون رفت و به همان جایی که حوله ها بود برگشت
[ترجمه ترگمان]او از آشپزخانه بیرون آمد و به جایی که حوله بود برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Accommodation 294 one-bedroomed apartments with bath/shower, kitchenette, terrace and lounge with two sofa beds.
[ترجمه گوگل]اسکان 294 آپارتمان یک خوابه با حمام/دوش، آشپزخانه کوچک، تراس و سالن استراحت با دو مبل تختخواب شو
[ترجمه ترگمان]یک آپارتمان خصوصی با حمام و حمام، آشپزخانه کوچک، آشپزخانه و استراحت با دو تخت راحتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Accommodation 145 apartments with bathroom, terrace, kitchenette and living rooms with convertible divan.
[ترجمه گوگل]اسکان 145 آپارتمان با حمام، تراس، آشپزخانه کوچک و اتاق نشیمن با دیوان قابل تبدیل
[ترجمه ترگمان]اتاقی بود که در آن آپارتمان، با حمام، بالکن، آشپزخانه و اتاق های نشیمن با یک مبل معمولی تزیین شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اشپزخانه کوچک (اسم)
kitchenette

انگلیسی به انگلیسی

• small kitchen
a kitchenette is a small kitchen, or a part of a larger room that is used for cooking.

پیشنهاد کاربران

kitchenette ( گردشگری و جهانگردی )
واژه مصوب: آشپزخانک
تعریف: آشپزخانه ای کوچک یا بخشی از اتاق که برای ارائۀ تسهیلات خودپذیرا تجهیز شده است

بپرس