دیکشنری
مترجم
بپرس
kissy
با محبت، اهل ماچ و بوسه، ماچی، بوسیدنی، ماچ کردنی، (خودمانی)
دنبال کنید
جمله های نمونه
1. kissy lips
لب های بوسیدنی
2. her grandfather was very kissy
پدربزرگش خیلی اهل روبوسی بود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها