kismet

/ˈkɪzmet//ˈkɪzmet/

معنی: قسمت، سرنوشت
معانی دیگر: (عربی) قسمت، قضا و قدر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: destiny, fortune, or fate.
مترادف: destiny, fate, fortune, karma, predestination
مشابه: chance, circumstance, doom, inevitability, lot, luck

- Kismet must have led me to the town where I was to make my fortune.
[ترجمه گوگل] کیسمت باید مرا به شهری رسانده باشد تا ثروتم را به دست بیاورم
[ترجمه ترگمان] Kismet باید منو به شهر راهنمایی کرده باشه جایی که قرار بود ثروتم رو در بیارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The Lumia 800 is supposed to be kismet: Nokia makes great hardware, but terrible software.
[ترجمه گوگل]لومیا 800 قرار است کیسمت باشد: نوکیا سخت افزار عالی، اما نرم افزار وحشتناک می سازد
[ترجمه ترگمان]The ۸۰۰ قرار است kismet باشد: نوکیا خیلی سخت افزار بزرگی می سازد، اما نرم افزارهای مخرب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That's fate, kismet, and we're back in the world of fantasy.
[ترجمه گوگل]این سرنوشت است، کیسمت، و ما به دنیای فانتزی برگشتیم
[ترجمه ترگمان]این سرنوشت است، قسمت و ما دوباره به دنیای خیالی برگشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He thought that the kismet fall to be the origin of value, which is humanity. The humanity is naturally good, which can educe that the people are trusty and can be treated as the subject in polity.
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد که سقوط کیسمت خاستگاه ارزش است که انسانیت است انسانیت طبیعتاً خوب است، که می تواند به مردم بفهماند که افراد قابل اعتماد هستند و می توان با آنها به عنوان سوژه در سیاست رفتار کرد
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که سقوط kismet منشا ارزش است، که انسانیت است انسانیت به طور طبیعی خوب است، که می تواند تضمین کند که افراد قابل اعتماد هستند و می توانند به عنوان موضوع در نظر گرفته شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wireless Tools like airsnarf, airsnort, kismet can help you asses the strength of your wireless network.
[ترجمه گوگل]ابزارهای بی سیم مانند airsnarf، airsnort، kismet می توانند به شما در ارزیابی قدرت شبکه بی سیم خود کمک کنند
[ترجمه ترگمان]ابزارهای Wireless مثل airsnarf، airsnort، kismet می توانند به شما کمک کنند تا استحکام شبکه بی سیم شما را کاهش دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The change in direction was kismet.
[ترجمه گوگل]تغییر جهت کیسمت بود
[ترجمه ترگمان]تغییر در جهت kismet بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Metaphysics is the essence and kismet of human, and it is impossible to be refused.
[ترجمه گوگل]متافیزیک جوهر و کیسمت انسان است و امتناع از آن غیر ممکن است
[ترجمه ترگمان]متافیزیک ذات و ذات انسان است و نمی توان آن را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was kismet _ a combination of several events occurring to perfect karma.
[ترجمه گوگل]این کیسمت بود - ترکیبی از چندین رویداد که برای کامل شدن کارما رخ داد
[ترجمه ترگمان]این یک ترکیب از چندین رویداد است که به سوی کارمای عالی در حال رخ دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't bother about fate, kismet, God. Just think of simple things.
[ترجمه گوگل]خدایا کیسمت به سرنوشتت اذیت نکن فقط به چیزهای ساده فکر کنید
[ترجمه ترگمان]در مورد سرنوشت به خودت زحمت نده، قسمت فقط به چیزای ساده فکر کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Kismet wireless sniffer is an 80 11 b network sniffer and network dissector.
[ترجمه گوگل]ردیابی بی سیم Kismet یک ردیاب شبکه 80 11 b و تجزیه کننده شبکه است
[ترجمه ترگمان]سگ های موادیاب wireless Kismet یک ردیاب صوتی ۸۰ ۱۱ و dissector شبکه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Inasense, the statements of "Fortune"and"Human nature"incarnateTacitus"focuson the matter kismet.
[ترجمه گوگل]عاجزانه، اظهارات "فورچون" و "طبیعت انسانی" تجسم تاسیتوس" بر این موضوع تمرکز می کند
[ترجمه ترگمان]\"incarnateTacitus\"، اظهارات \"بخت\" و \"طبیعت انسان\"، موضوع را \"focuson\" توصیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Heaven and Kismet are the moral faramita preestablished by Chinese traditional ethics.
[ترجمه گوگل]بهشت و کیسمت فرامیتا اخلاقی هستند که از قبل توسط اخلاق سنتی چینی تثبیت شده است
[ترجمه ترگمان]بهشت و Kismet the اخلاقی است که توسط اخلاق سنتی چینی به رسمیت شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. So this is your fate destiny kismet you must rise up to it because no one else can take this job.
[ترجمه گوگل]پس این سرنوشت سرنوشت شماست که باید به آن بپردازید زیرا هیچ کس دیگری نمی تواند این شغل را به عهده بگیرد
[ترجمه ترگمان]پس این سرنوشت سرنوشت شماست که شما باید به آن صعود کنید چون هیچ کس دیگری نمی تواند این کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Internet subverts Kismet.
[ترجمه گوگل]اینترنت کیسمت را زیر و رو می کند
[ترجمه ترگمان]The subverts اینترنت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Today she runs her own New Age self-help business, Kismet, employing four staff.
[ترجمه گوگل]امروز او کسب و کار خودیاری عصر جدید خود به نام Kismet را با چهار کارمند اداره می کند
[ترجمه ترگمان]امروز او کسبوکار خود را با استفاده از چهار چوب به عنوان کسبوکار خود - help، Kismet، اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قسمت (اسم)
detachment, section, party, leg, share, portion, sect, lot, division, dole, proportion, segment, canton, arm, chapter, department, ratio, plank, feck, parcel, percentage, compartment, snick, grist, internode, kismet, rasher, whang

سرنوشت (اسم)
karma, die, lot, destiny, destination, fate, predestination, hap, doom, foredoom, kismet

انگلیسی به انگلیسی

• fate, destiny

پیشنهاد کاربران

"قسمت" /سرنوشت یا تقدیر که به باور پیش بینی و اجتناب ناپذیری رخدادها اشاره دارد.
معنایش این است که وقایع زندگی به طور خاصی باید اتفاق بیفتند، اغلب خارج از کنترل فرد.
وقایعی که به نظر می رسد مقدر شده اند یا سرنوشتی دارند و حسی از اجتناب ناپذیری را القا می کند.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف؛ Destiny، Fate
مثال؛
They met by kismet, not by coincidence.
She believed it was kismet that brought her to this career.
Kismet had it that they would cross paths again.

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Fate or destiny, often considered to be a predetermined course of events 🌌
🔍 مترادف: Fate
✅ مثال: They believed their meeting was kismet, destined to happen.
سرنوشت و قسمت
والبته دخیل از ترکی و عربی به انگلیسی چون تلفظ ترکی واژه قسمت هست
دخیل از عربی
قسمت سرنوشت بخت

بپرس