kip

/ˈkɪp//kɪp/

معنی: بستر، پوست گوساله و بره، چرم دباغی، در بستر رفتن، خوابیدن
معانی دیگر: پوست دباغی نشده ی گوساله یا بچه گوسفند یا بچه ی برخی جانوران دیگر، (انگلیس ـ خودمانی)، پانسیون، تخت، خواب، (واحد پول کشور لائوس) کیپ، کیپ (معیار وزن برابر با 1000 پوند)، خوابیدن
kip( up)
ورزش : اسکلبکا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the untreated hide of a small or young animal.

(2) تعریف: a bundle of such hides.
اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of weight equal to one thousand pounds.
اسم ( noun )
حالات: kip, kips
• : تعریف: the chief monetary unit of Laos, equaling one hundred at.

جمله های نمونه

1. Try to catch some kip while you can.
[ترجمه گوگل]سعی کنید تا زمانی که می توانید کمی کیپ بگیرید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید تا وقتی که می توانید کمی kip بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was so tired that he desired to kip down somewhere for a while.
[ترجمه گوگل]او به قدری خسته بود که می خواست مدتی در جایی پایین بیاید
[ترجمه ترگمان]اون خیلی خسته بود که می خواست یه مدتی یه جایی بخوابه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mason went home for a couple of hours' kip.
[ترجمه گوگل]میسون برای چند ساعت به خانه رفت
[ترجمه ترگمان]می سون چند ساعتی به خانه رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You can have my bed and I'll kip on the sofa.
[ترجمه گوگل]شما می توانید تخت من را داشته باشید و من روی مبل بچسبم
[ترجمه ترگمان]تو می تونی تخت منو داشته باشی و من روی کاناپه شرط می بندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I've only had an hour's kip .
[ترجمه گوگل]من فقط یک ساعت کیپ داشتم
[ترجمه ترگمان]من فقط یک ساعت وقت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kip stumbled backwards and forwards before falling down.
[ترجمه گوگل]کیپ قبل از افتادن به عقب و جلو تلو تلو خورد
[ترجمه ترگمان]قبل از این که به زمین بیفتد دوباره به عقب و جلو سکندری خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Why don't you have a quick kip?
[ترجمه گوگل]چرا یک کیپ سریع ندارید؟
[ترجمه ترگمان]چرا یه کم استراحت نمی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Is there anywhere to kip down for the night?
[ترجمه دلارام فاطمی] امشب جایی هست بخواییم
|
[ترجمه گوگل]آیا جایی وجود دارد که بتوانیم شب را به پایین بیاوریم؟
[ترجمه ترگمان]امشب جایی برای خوابیدن هست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mum says you can kip on the sofa tonight.
[ترجمه گوگل]مامان می‌گوید امشب می‌توانی روی مبل لگد بزنی
[ترجمه ترگمان]مامان می گه می تونی امشب روی کاناپه بخوابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The children left the tent to kip out in the open.
[ترجمه گوگل]بچه ها چادر را ترک کردند تا در فضای باز بیرون بیاورند
[ترجمه ترگمان]بچه ها چادر را ترک کردند تا در فضای باز kip
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We ought to get some kip .
[ترجمه گوگل]ما باید یک کیپ بگیریم
[ترجمه ترگمان]باید بریم یه کم استراحت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There are rooms for drivers to kip down for the night.
[ترجمه گوگل]اتاق‌هایی برای رانندگان وجود دارد که می‌توان آن‌ها را برای شب پیاده کرد
[ترجمه ترگمان]اتاق هایی برای رانندگان برای خوابیدن در شب وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He had no choice but to kip in that small inn.
[ترجمه گوگل]او چاره ای نداشت جز اینکه در آن مسافرخانه کوچک بچرخد
[ترجمه ترگمان]او چاره ای جز خوابیدن در آن مسافرخانه کوچک نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I had a quick kip after lunch.
[ترجمه گوگل]من یک کیپ سریع بعد از ناهار خوردم
[ترجمه ترگمان]من بعد از ناهار خیلی سریع خوابیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بستر (اسم)
bed, floor, headstock, kip, doss

پوست گوساله و بره (اسم)
kip

چرم دباغی (اسم)
kip

در بستر رفتن (فعل)
kip

خوابیدن (فعل)
stop, bed, kip, doss, sleep, lie, go down

انگلیسی به انگلیسی

• skin of a young animal; bundle of skins; unit of weight equal to 1000 pounds; main monetary unit of laos; place to lodge overnight (british); bed, place to sleep (british); sleep (british)
sleep, take a nap, go to bed
if you kip, you sleep; an informal word.
a kip is a period of sleep; an informal word.
if you kip down somewhere, you go to sleep at a place that is not your home; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

Kip is sleep
خواب، استراحت
Mason went home for a couple of hours' kip
means take a siesta=take naps = take snooze
چرت زدن

بپرس