پادشاه ماتریکس / ارباب سیستم ( کسی که به نظر می رسه سیستم یا واقعیت ساختگی رو کنترل می کنه یا بهش مسلطه ) - Noun Phrase
He thinks he is the king of the matrix because he knows all the loopholes
... [مشاهده متن کامل]
کسی که به درک بالایی از کارکرد دنیا یا جامعه ( از دیدگاه خاص، مثل ردپیل یا تئوری توطئه ) رسیده - Noun Phrase
That guru calls himself the king of the matrix teaching others to escape
سلطان فریب / استادِ گول زدن ( کسی که خیلی خوب می تونه دیگران رو توی یه سیستم یا باور غلط نگه داره ) - Noun Phrase
The manipulator acted like the king of the matrix keeping everyone confused
آدم خیلی خفن و مسلط در یک محیط مجازی یا سیستم پیچیده ( مثلاً یه گیمر حرفه ای یا هکر ) - Noun Phrase
In that online game he is known as the king of the matrix
لقب کنایه آمیز برای کسی که فکر می کنه خیلی زرنگه و از سیستم خارجه ولی در واقع گیر افتاده - Noun Phrase
They laugh at him calling him the king of the matrix behind his back
... [مشاهده متن کامل]
کسی که به درک بالایی از کارکرد دنیا یا جامعه ( از دیدگاه خاص، مثل ردپیل یا تئوری توطئه ) رسیده - Noun Phrase
سلطان فریب / استادِ گول زدن ( کسی که خیلی خوب می تونه دیگران رو توی یه سیستم یا باور غلط نگه داره ) - Noun Phrase
آدم خیلی خفن و مسلط در یک محیط مجازی یا سیستم پیچیده ( مثلاً یه گیمر حرفه ای یا هکر ) - Noun Phrase
لقب کنایه آمیز برای کسی که فکر می کنه خیلی زرنگه و از سیستم خارجه ولی در واقع گیر افتاده - Noun Phrase