1. his eyes were kindling with joy
چشمانش از خوشی برق می زد.
2. crumpled paper makes good kindling for the fireplace
کاغذ مچاله شده آتشزنه ی خوبی برای بخاری است.
3. The log has slivered into kindling.
[ترجمه گوگل]کنده به سوختن تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان] کنده چوب داره تو kindling فرو می ره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The girl touched a lighted match to the kindling.
[ترجمه گوگل]دختر کبریت روشن را به کیندلینگ لمس کرد
[ترجمه ترگمان]دخترک کبریت روشنی به the زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. There were neat piles of kindling wood against the wall.
[ترجمه گوگل]انبوهی از چوب های شسته و رفته روی دیوار بود
[ترجمه ترگمان]انبوهی چوب بر روی دیوار دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Overhanging balconies, neat piles of kindling wood against every wall.
[ترجمه گوگل]بالکن های آویزان، انبوهی از چوب های شسته و رفته روی هر دیوار
[ترجمه ترگمان]پنجره های overhanging، کپه های بزرگ هیزم در برابر هر دیوار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To heat it, they chopped kindling to fire their wood stoves.
[ترجمه گوگل]برای گرم کردن آن، کیندلینگ را خرد می کردند تا اجاق های هیزمی خود را آتش بزنند
[ترجمه ترگمان]برای گرم کردن آن، they را تکه تکه می کردند تا stoves را آتش بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Candles and tarred kindling, and spices, Carrie thought, wrinkling her nose.
[ترجمه گوگل]کری فکر کرد شمعها و آتشسوزی قیردار و ادویهها، بینیاش را چروک میکرد
[ترجمه ترگمان]کری فکر کرد: شمع و روشن کردن tarred و ادویه و ادویه، بینی اش را چین داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I had to gather kindling too, for storing in a dry place.
[ترجمه گوگل]مجبور شدم کیندلینگ هم جمع کنم تا در جای خشک نگهداری کنم
[ترجمه ترگمان]من هم باید برای ذخیره کردن جای خشک هیزم جمع می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The old literary journal on the kindling pile is as satisfying as the newest ones creating a stir back in the city.
[ترجمه گوگل]مجلات ادبی قدیمی در مورد شمع کیندلینگ به اندازه جدیدترین ها رضایت بخش است که دوباره در شهر سر و صدا ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]مجله ادبی قدیمی روی دسته kindling به همان اندازه رضایت بخش است که جدیدترین آن ها در حال ایجاد حرکتی در شهر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The aristocrats would be the kindling for a roaring fire fueled by the fats of social exploitation.
[ترجمه گوگل]اشراف زاده شعله ور آتشی خروشان خواهند بود که با چربی های استثمار اجتماعی شعله ور می شود
[ترجمه ترگمان]اشرافی که در آتش خشم و fats اجتماعی شعله ور بودند آتش خشم اجتماعی را شعله ور می ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Education is the kindling of a flame, not the filling of a vessel. Socrates
[ترجمه گوگل]آموزش، افروختن شعله است، نه پرکردن ظرف سقراط
[ترجمه ترگمان]تعلیم و تربیت آتش یک شعله است، نه پر کردن یک کشتی سقراط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Wang Ping: It was said that the kindling be from Olympia.
[ترجمه گوگل]وانگ پینگ: گفته شد که کیندلینگ از المپیا است
[ترجمه ترگمان]وانگ Ping: گفته می شد که the از المپیا می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. " I'll split kindling tomorrow, " he said over his thin ragged shoulder.
[ترجمه گوگل]روی شانه نازک نازکش گفت: «فردا کیندلینگ را تقسیم می کنم
[ترجمه ترگمان]از روی شانه ragged به او گفت: من فردا تو رو از هم جدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The man burst into the kitchen carrying a great mound of kindling which he dumped in a pile by the door.
[ترجمه گوگل]مرد در حالی که تپه بزرگی از کیندلینگ را حمل می کرد به آشپزخانه هجوم برد که در انبوهی کنار در انداخت
[ترجمه ترگمان]مرد به آشپزخانه رفت و یک پشته بزرگی از kindling را که در کنار در کنار در گذاشته بود حمل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید