kindle

/ˈkɪndl̩//ˈkɪndl̩/

معنی: گرفتن، روشن شدن، بر افروختن
معانی دیگر: (آتش را) روشن کردن، گیراندن، افروختن، گرفتن (آتش)، افروخته شدن، برانگیختن، انگیزاندن، به هیجان درآمدن یا درآوردن، برانگیخته شدن، درخشان شدن، درخشیدن، برق زدن، آتش زدن، سوزاندن، (محلی) زاییدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: kindles, kindling, kindled
(1) تعریف: to build or start (a fire).
مترادف: ignite, inflame, light, set fire to
متضاد: extinguish, smother
مشابه: burn, enkindle, fire, torch

- The campers used twigs and matches to kindle a fire.
[ترجمه گوگل] چادرنشینان از شاخه ها و کبریت برای افروختن آتش استفاده می کردند
[ترجمه ترگمان] The از شاخه های کوچک و کبریت برای روشن کردن آتش استفاده می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to set afire.
مترادف: enkindle, fire, ignite, inflame, light, set fire to
متضاد: douse, extinguish
مشابه: burn, flame, torch

(3) تعریف: to arouse, excite, or inspire (a strong feeling or interest).
مترادف: arouse, enkindle, fire, ignite, inflame, inspire, rouse
متضاد: extinguish, stifle
مشابه: excite, incite, provoke, spur, stir, waken

- The speaker's words kindled righteous anger in the crowd.
[ترجمه گوگل] سخنان گوینده خشم عادلانه ای را در جمعیت برانگیخت
[ترجمه ترگمان] سخنان سخنران خشم راستین را در میان جمعیت شعله ور ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: to start to burn; catch fire.
مترادف: catch fire, fire, ignite, light
مشابه: burn, catch, flame, strike

(2) تعریف: to become aroused, excited, or inspired with strong feeling.
مترادف: fire, inflame
مشابه: arouse, burn, rouse
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: kindles, kindling, kindled
• : تعریف: to give birth, esp. to a litter of rabbits or kittens.
مشابه: bear
اسم ( noun )
• : تعریف: a litter, esp. of rabbits or kittens.
مترادف: litter
مشابه: brood

جمله های نمونه

1. to kindle the fire, you must fan it
برای گیراندن آتش باید آن را باد بزنی.

2. wet wood does not kindle easily
چوب تر به آسانی افروخته نمی شود.

3. A careless word may kindle strife; a cruel word may wreck a life, a timely word may level stress, a loving word may heal and bless.
[ترجمه گوگل]یک کلمه بی دقت ممکن است باعث نزاع شود یک کلمه ظالمانه ممکن است یک زندگی را ویران کند، یک کلمه به موقع ممکن است استرس را کاهش دهد، یک کلمه محبت آمیز ممکن است شفا دهد و برکت دهد
[ترجمه ترگمان]یک واژه بی دقتی ممکن است نزاع را تحریک کند؛ یک کلمه ظالمانه ممکن است یک زندگی را خراب کند، یک کلمه به موقع استرس را کاهش دهد، یک کلمه دوست ممکن است التیام یابد و برکت دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This wood is too wet to kindle.
[ترجمه گوگل]این چوب برای روشن شدن خیلی مرطوب است
[ترجمه ترگمان]این جنگل آنقدر مرطوب است که بتوان آن ها را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The wet wood wouldn't kindle easily.
[ترجمه گوگل]چوب خیس به راحتی روشن نمی شود
[ترجمه ترگمان]چوب خیس به راحتی kindle
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kim had managed to kindle a little fire of dry grass.
[ترجمه گوگل]کیم توانسته بود کمی از علف خشک آتش روشن کند
[ترجمه ترگمان]کیم یک آتش کوچک علف خشک را روشن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nothing remains but that I kindle the boy, which now I'll go about.
[ترجمه گوگل]چیزی باقی نمی ماند جز اینکه من پسر را روشن کنم، که حالا به آن می روم
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز باقی نمانده، اما آن پسر را که حالا می روم روشن می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A smouldering cigarette can kindle a devastating bushfire.
[ترجمه گوگل]یک سیگار در حال دود شدن می تواند آتش سوزی ویرانگر را برافروخت
[ترجمه ترگمان]یک سیگار smouldering می تواند یک bushfire ویرانگر را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Kindle - and other devices that use a low - power e - Ink screen - also offers much - longer battery life.
[ترجمه گوگل]Kindle - و سایر دستگاه هایی که از صفحه نمایش جوهر الکترونیکی کم مصرف استفاده می کنند - همچنین عمر باتری بسیار طولانی تری را ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]کیندل و دیگر دستگاه هایی که از صفحه پایین - جوهر - جوهر استفاده می کنند - عمر باتری طولانی تری را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. On the Kindle, by contrast, the news has no ads.
[ترجمه گوگل]برعکس، در کیندل، اخبار تبلیغاتی ندارند
[ترجمه ترگمان]بر روی کیندل، این خبر هیچ آگهی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nos meus testes, o Kindle nunca desligou nem saiu do ar, nem apresentou nenhum problema.
[ترجمه گوگل]Nos meus testes، o Kindle nunca desligou nem saiu do ar، nem apresentou nenhum problema
[ترجمه ترگمان]\"Nos meus\" از \"Kindle Kindle\"، \"Kindle desligou nem\"، \"ar nem\"، \"nem apresentou\"، \"nem apresentou\"، \"nem nenhum\"، \" nenhum \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My liking always wants some little kindness to kindle it.
[ترجمه گوگل]علاقه من همیشه کمی مهربانی می خواهد تا آن را روشن کند
[ترجمه ترگمان]علاقه من همیشه به کمی مهربانی احتیاج دارد تا آن را روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. John Wagoner, a 63-year-old accountant and Kindle owner in Plano, Tex., said that if e-book prices went much higher than $13 he would simply commit his time and dollars to other activities.
[ترجمه گوگل]جان واگنر، یک حسابدار 63 ساله و مالک کیندل در پلانو، تگزاس، گفت که اگر قیمت کتاب های الکترونیکی بسیار بالاتر از 13 دلار باشد، او به سادگی وقت و دلار خود را صرف فعالیت های دیگر می کند
[ترجمه ترگمان]جان Wagoner، یک حسابدار ۶۳ ساله و صاحب کیندل در Plano، Tex او گفت که اگر قیمت کتاب الکترونیکی بیش از ۱۳ دلار باشد، به راحتی زمان و دلار خود را صرف فعالیت های دیگر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Kindle - like reader includes a cellular connection and incorporates Founder's own e - book software.
[ترجمه گوگل]خواننده شبیه به Kindle شامل یک اتصال سلولی است و نرم افزار کتاب الکترونیکی خود Founder را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]خواننده کیندل شامل یک اتصال سلولی است و نرم افزار کتاب الکترونیکی را نیز در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گرفتن (فعل)
snatch, grab, cease, take, receive, obtain, hold, assume, engage, capture, pickup, catch, kindle, gripe, nail, educe, detract, devest, enkindle, obturate, wed

روشن شدن (فعل)
open, become clear, shine, kindle

بر افروختن (فعل)
fire, glow, kindle, inflame, enflame, overheat, enkindle, ignify, provoke, relume

انگلیسی به انگلیسی

• set on fire, cause to burn; arouse, excite, inspire; ignite, flare up; become excited, be inspired
if something kindles an idea or feeling in you, it starts you thinking about that idea or feeling; a literary use.
if you kindle a fire, you light paper or wood in order to start it.
see also kindling.

پیشنهاد کاربران

1. آتش گرفتن. شعله ور شدن. 2. درخشیدن. برق زدن 3. اتش زدن 4. روشن کردن. برافروختن 5. برانگیختن. به هیجان اوردن 6. برانگیخته شدن. به هیجان امدن
مثال:
he kindled a fire
او یک آتش روشن کرد.
Elvis kindled my interest in music
الویس علاقه من را به موسیقی برانگیخت.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To ignite or inspire a feeling or interest 🔥
🔍 مترادف: Ignite
✅ مثال: The motivational speaker kindled a desire for change in the audience.
هیجان فکری
جذب کردن
باعث شدن اینکه احساسات کسی برانگیخته بشه و انگیزه ای درونش به وجود بیاد
مثلا
My interest towards English was kindled by my teacher
روشن شدن, برافروخته شدن
کتاب خوان الکترونیکی
جایگزین کتاب های کاغذی
کامپیوتر کوچک که می توان آن را برای خواندن کتاب الکترونیکی در دست گرفت ( ساخت شرکت آمازون )
شعله ور شدن

بپرس