kindergartener

جمله های نمونه

1. Kindergartener is the main body in teaching activity. Teaching art of teacher influence teacher-student relation and teaching quality in class directly.
[ترجمه گوگل]مهدکودک بدنه اصلی در فعالیت آموزشی است آموزش هنر معلمی به طور مستقیم بر رابطه معلم و دانش آموز و کیفیت تدریس در کلاس تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]kindergartener بدن اصلی در فعالیت های آموزشی است آموزش هنر معلم بر رابطه معلم - دانش آموز و کیفیت تدریس به طور مستقیم در کلاس تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conclusion The nutritional knowledge and practice of the kindergartener need to be improved. Nutrition knowledge should be implemented among the teachers in kindergartens .
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری دانش تغذیه و عملکرد مهدکودک باید بهبود یابد دانش تغذیه باید در بین مربیان مهدکودک ها اجرا شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری دانش غذایی و تمرین of باید بهبود یابد دانش تغذیه باید در مهدهای کودک به اجرا در آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is nothing more essential for a kindergartener than the qualities of being caring and patient.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز برای یک مهدکودک ضروری تر از ویژگی های مراقبت و صبور بودن نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز مهم تر از کیفیت مراقبت و بیمار بودن وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The kindergartener __ C __ the children round her.
[ترجمه گوگل]مهدکودک __ C __ بچه ها دورش می گردند
[ترجمه ترگمان] _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tying your shoes in a special way will get you no recognition from anyone except maybe a kindergartener.
[ترجمه گوگل]بستن کفش‌هایتان به شیوه‌ای خاص باعث می‌شود هیچ‌کس به جز یک کودک مهدکودک به رسمیت نبیند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، کفش های تو به روش خاصی به تو منتقل می شه، به جز یه بچه مهد کودکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The spoken language expression ability will be the future qualified kindergartener necessary professional basic skills, that will occupy the most important status in each pedagogical skill.
[ترجمه گوگل]توانایی بیان زبان گفتاری مهارت های اساسی حرفه ای ضروری مهدکودک واجد شرایط آینده خواهد بود که مهمترین موقعیت را در هر مهارت آموزشی به خود اختصاص خواهد داد
[ترجمه ترگمان]توانایی بیان زبان در آینده می تواند مهارت های اولیه حرفه ای لازم برای آینده باشد که مهم ترین جایگاه در هر مهارت آموزشی را اشغال خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. How I went from learning how to hold a tiny newborn to learning how to let go of a kindergartener and a preschooler all in the same day.
[ترجمه گوگل]چگونه از یادگیری نحوه در آغوش گرفتن یک نوزاد کوچک به یادگیری نحوه رها کردن یک مهدکودک و یک کودک پیش دبستانی در یک روز رسیدم
[ترجمه ترگمان]چگونه من از یاد گرفتن اینکه چطور یک نوزاد کوچک را نگهداری کنم تا یاد بگیرم چطور یک kindergartener و یک preschooler را در یک روز رها کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although busy with her own friends and work, Lillian took the time to listen to the trials of a not-so-eager kindergartener, a defiant tomboy, an awkward adolescent and a rebellious college student.
[ترجمه گوگل]لیلیان اگرچه مشغول دوستان و کار خود بود، اما وقت گذاشت و به محاکمه یک مهدکودک نه چندان مشتاق، یک پسر بچه سرکش، یک نوجوان بی دست و پا و یک دانشجوی سرکش گوش داد
[ترجمه ترگمان]لیلیان، هر چند که مشغول کار با دوستان و کاره ای خود بود، زمان را صرف گوش دادن به محاکمه های افراد مشتاق و مشتاق، یک دختر tomboy گستاخ، یک نوجوان گستاخ و یک دانش آموز دبیرستانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many wonder if sex education should even be a part of the curriculum of a kindergartener.
[ترجمه گوگل]بسیاری تعجب می کنند که آیا آموزش جنسی حتی باید بخشی از برنامه درسی یک مهدکودک باشد
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم نمی دانند که آیا آموزش جنسی باید بخشی از برنامه تحصیلی a باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• child who is in kindergarten; kindergarten teacher

پیشنهاد کاربران

کودکستانی، بچه خردسال کودکستانی
بچه ای که به کودکستان می رود

بپرس