kilowatt

/ˈkɪləˌwɑːt//ˈkɪləwɒt/

معنی: کیلووات
معانی دیگر: (برق) کیلووات (هزار وات) (مخفف آن: kw یا kw)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a unit of electrical power equal to one thousand watts. (abbr.: kw, kW)

جمله های نمونه

1. The plant affected, a 500,000 kilowatt pressurized light water reactor, began operation in 197
[ترجمه گوگل]نیروگاه تحت تأثیر، یک راکتور آب سبک تحت فشار 500000 کیلوواتی، در سال 197 شروع به کار کرد
[ترجمه ترگمان]این کارخانه که در حدود ۵۰۰،۰۰۰ کیلووات برق فشار تحت فشار قرار دارد، در ۱۹۷ عملیات شروع به کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It takes about a kilowatt per person to maintain a technologically advanced civilization with a high standard of living.
[ترجمه گوگل]حدود یک کیلووات برای هر نفر برای حفظ یک تمدن پیشرفته از نظر تکنولوژیکی با استاندارد بالای زندگی لازم است
[ترجمه ترگمان]برای حفظ تمدن پیشرفته تکنولوژیکی با استاندارد بالای زندگی، حدود یک کیلووات به ازای هر فرد لازم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They pay thirty fen per kilowatt hour.
[ترجمه گوگل]به ازای هر کیلووات ساعت سی فن می دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای هر کیلووات ساعت سی درصد آب می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cost per kilowatt hour of solar power is figured by estimating the total power output of the solar panel over its 20- to 25-year warranty.
[ترجمه گوگل]هزینه هر کیلووات ساعت انرژی خورشیدی با تخمین کل توان خروجی پنل خورشیدی در طول ضمانت 20 تا 25 ساله آن محاسبه می شود
[ترجمه ترگمان]هزینه هر کیلووات ساعت برق خورشیدی با برآورد تولید کل توان پنل خورشیدی در طول ۲۰ تا ۲۵ سال ضمانت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. To reach the 100 kilowatt target, the laser will require six modules.
[ترجمه گوگل]برای رسیدن به هدف 100 کیلووات، لیزر به شش ماژول نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به هدف ۱۰۰ کیلو وات، لیزر نیازمند شش ماژول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Devices called kilowatt - hour meters are used to measure this intangible electrical energy delivered to customers.
[ترجمه گوگل]برای اندازه گیری این انرژی الکتریکی نامشهود تحویلی به مشتریان از دستگاه هایی به نام متر کیلووات ساعت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]برای اندازه گیری این انرژی الکتریکی نامحسوس که به مشتریان تحویل داده می شود، از دستگاه ها به نام kilowatt کیلووات ساعت استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It creates four times more jobs per kilowatt hour generated than fossil fuel such as coal.
[ترجمه گوگل]در هر کیلووات ساعت تولید چهار برابر بیشتر از سوخت های فسیلی مانند زغال سنگ شغل ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این کارخانه در هر کیلووات ساعت چهار برابر بیشتر از سوخت فسیلی نظیر زغال سنگ تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The credit is almost two cents per kilowatt hour for the first ten years of production for a project.
[ترجمه گوگل]اعتبار تقریباً دو سنت در هر کیلووات ساعت برای ده سال اول تولید برای یک پروژه است
[ترجمه ترگمان]این وام حدود دو سنت برای هر کیلووات ساعت برای ده سال اول تولید برای یک پروژه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A coal-water facility has been assigned the $ 11 per kilowatt figure for a coal-oil mixture plant.
[ترجمه گوگل]به یک تأسیسات آب و زغال سنگ، رقم 11 دلار در هر کیلووات برای کارخانه مخلوط زغال سنگ و نفت اختصاص داده شده است
[ترجمه ترگمان]یک کارخانه زغال سنگ به ازای هر کیلووات ساعت برای کارخانه تولید نفت - نفت، ۱۱ دلار به ازای هر کیلووات ساعت در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For example, 500, 000 was used in generating the cost per kilowatt of coal-natural gas units.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، 500000 در تولید هزینه هر کیلووات واحدهای زغال سنگ-گاز طبیعی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ۰۰۰ برای تولید هر کیلووات از واحدهای گاز طبیعی زغال سنگ مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. People who are behind with their electricity bills could find themselves restricted to a consumption of as little as one kilowatt.
[ترجمه گوگل]افرادی که قبض برق خود را عقب می اندازند ممکن است خود را به مصرف کمتر از یک کیلووات محدود کنند
[ترجمه ترگمان]افرادی که با قبوض برق خود پشت سر هم قرار دارند، خود را محدود به مصرف کم تر از یک کیلووات ساعت می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Let us compare that cost with the average cost in the Tennessee Valley of $ 166 per kilowatt of capacity.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید این هزینه را با هزینه متوسط ​​166 دلار در دره تنسی به ازای هر کیلووات ظرفیت مقایسه کنیم
[ترجمه ترگمان]بیایید این هزینه را با هزینه متوسط در دره تنسی از ۱۶۶ دلار به ازای هر کیلووات ساعت مقایسه کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This year there are 10 suppliers charging an average of 9 cents a kilowatt hour.
[ترجمه گوگل]امسال 10 تامین کننده وجود دارد که به طور متوسط ​​9 سنت در هر کیلووات ساعت شارژ می کنند
[ترجمه ترگمان]امسال ۱۰ تولید کننده به طور متوسط ۹ سنت در هر کیلووات ساعت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is a saving compared to the $ 116 per kilowatt figure for a new coal boiler.
[ترجمه گوگل]این یک صرفه جویی در مقایسه با رقم 116 دلار در هر کیلووات برای یک دیگ زغال سنگ جدید است
[ترجمه ترگمان]این یک صرفه جویی در مقایسه با ۱۱۶ دلار برای هر کیلووات ساعت برای یک دیگ بخار جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Building Research Establishment give the following figures for the emission of carbon dioxide per kilowatt hour for different energy sources.
[ترجمه گوگل]موسسه تحقیقات ساختمان ارقام زیر را برای انتشار دی اکسید کربن در هر کیلووات ساعت برای منابع مختلف انرژی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]اداره تحقیقات ساختمان ارقام ذیل را برای انتشار دی اکسید کربن در هر کیلووات ساعت برای منابع انرژی مختلف ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیلووات (اسم)
kilowatt

تخصصی

[برق و الکترونیک] کیلو وات یکهزار وات. - کیلو وات
[مهندسی گاز] کیلووات

انگلیسی به انگلیسی

• unit of electrical energy equal to 1000 watts
a kilowatt is a unit of power that is equal to one thousand watts.

پیشنهاد کاربران

بپرس