kilometre

/kɪˈlɒmɪtər//kɪˈlɒmɪtə/

معنی: کیلومتر، هزار متر
معانی دیگر: کیلومتر، هزارمتر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a spelling of

جمله های نمونه

1. One li is equal to half a kilometre.
[ترجمه گوگل]یک لی برابر با نیم کیلومتر است
[ترجمه ترگمان]یک لشکر اسلام برابر با نصف یک کیلومتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Drive on for a kilometre; then take a right turn.
[ترجمه گوگل]یک کیلومتر رانندگی کنید؛ سپس به سمت راست بروید
[ترجمه ترگمان]برای یک کیلومتر رانندگی کنید؛ سپس به سمت راست بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My home is half a kilometre away from here.
[ترجمه گوگل]خانه من با اینجا نیم کیلومتر فاصله دارد
[ترجمه ترگمان]خانه من در فاصله نیم کیلومتری اینجا قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The roads merge a kilometre ahead.
[ترجمه گوگل]جاده ها یک کیلومتر جلوتر به هم می پیوندند
[ترجمه ترگمان]جاده ها یک کیلومتر جلوتر ادغام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was a kilometre out from home when the storm struck.
[ترجمه گوگل]او یک کیلومتر از خانه دور بود که طوفان شروع شد
[ترجمه ترگمان]وقتی توفان شروع شد، یک کیلومتر دورتر از خانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The densities per square kilometre of its human and livestock populations are greater than anywhere else in the continent.
[ترجمه گوگل]تراکم جمعیت انسان و دام در هر کیلومتر مربع آن از هر جای دیگری در این قاره بیشتر است
[ترجمه ترگمان]تراکم هر کیلومتر مربع جمعیت انسانی و احشام آن بیشتر از هر جای دیگر در قاره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Our house was less than a kilometre from the pick-up point.
[ترجمه گوگل]خانه ما کمتر از یک کیلومتر با محل وانت فاصله داشت
[ترجمه ترگمان]خانه ما کم تر از یک کیلومتر فاصله داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Low grade index fibre costs around £200 per kilometre, and best quality fetches £350.
[ترجمه گوگل]فیبر با درجه پایین حدود 200 پوند در هر کیلومتر هزینه دارد و بهترین کیفیت آن 350 پوند است
[ترجمه ترگمان]قیمت فیبر شاخص درجه پایین ۲۰۰ پوند در هر کیلومتر است و بهترین کیفیت به ۳۵۰ پوند می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We ended up making a hair-raising 200 kilometre night drive to the border.
[ترجمه گوگل]ما در نهایت 200 کیلومتر رانندگی در شب تا مرز انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]ما در نهایت باعث شد که یک شب ۲۰۰ کیلومتر طول بکشد تا به مرز برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A basalt flow can advance over a kilometre of flat ground in a matter of hours; an andesite may take months.
[ترجمه گوگل]یک جریان بازالت می تواند در عرض چند ساعت در یک کیلومتری زمین مسطح پیشروی کند یک آندزیت ممکن است ماه ها طول بکشد
[ترجمه ترگمان]یک جریان بازالت می تواند در عرض چند ساعت از یک کیلومتر زمین صاف عبور کند؛ یک andesite ممکن است چند ماه طول بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The kilometre posts, which had indicated the distance from Moscow for the journey, now read single figures.
[ترجمه گوگل]پست های کیلومتری که فاصله مسکو را برای سفر نشان می داد، اکنون تک رقمی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]The کیلومتر، که فاصله مسکو برای سفر را مشخص کرده بود، اکنون تنها یک نفر را می خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The kilometre long cutting emerges on to a longer embankment with extensive views over the Tame valley and back towards West Bromwich.
[ترجمه گوگل]برش کیلومتری به یک خاکریز طولانی‌تر با مناظر وسیع از دره Tame و بازگشت به سمت وست برومویچ ظاهر می‌شود
[ترجمه ترگمان]کیلومتر طول به خاکریزی بیش از پیش با دیدگاه های گسترده نسبت به دره Tame و بازگشت به وست Bromwich می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An array a square kilometre in size should see neutrino sources if there are any, Halzen says.
[ترجمه گوگل]هالزن می گوید، آرایه ای به اندازه یک کیلومتر مربع باید در صورت وجود منابع نوترینو را ببیند
[ترجمه ترگمان]Halzen می گوید یک کیلومتر مربع به اندازه یک کیلومتر مربع باید منابع نوترینو را ببیند اگر وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Three kilometre to the gymnasium . . . Now is shortage of material, I must do all.
[ترجمه گوگل]سه کیلومتر تا سالن بدنسازی اکنون کمبود مواد است، من باید همه کار را انجام دهم
[ترجمه ترگمان]سه کیلومتر به سالن ورزش … اکنون کمبود مواد وجود دارد، من باید همه کارها را انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They were now a kilometre from the castle.
[ترجمه گوگل]آنها اکنون یک کیلومتر با قلعه فاصله داشتند
[ترجمه ترگمان]اکنون یک کیلومتر دورتر از قلعه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیلومتر (اسم)
kilometer, kilometre

هزار متر (اسم)
kilometer, kilometre

انگلیسی به انگلیسی

• (km) unit of distance equalling one thousand meters (also kilometer)
a kilometre is a unit of distance equal to one thousand metres.

پیشنهاد کاربران

بپرس