kilohertz


(فیزیک) کیلوهرتز (هزار هرتز) (مخفف آن: khz)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: kilohertz
• : تعریف: a unit of frequency equal to one thousand cycles per second or one thousand hertz; kilocycle. (abbr.: kHz)

جمله های نمونه

1. With the values used, the frequency is several kilohertz but is in no way critical for this present purpose.
[ترجمه گوگل]با مقادیر استفاده شده، فرکانس چندین کیلوهرتز است اما به هیچ وجه برای این منظور حیاتی نیست
[ترجمه ترگمان]با مقادیر مورد استفاده، فرکانس چندین kilohertz است اما به هیچ وجه برای این هدف فعلی حیاتی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. One megahertz is the same as one thousand kilohertz.
[ترجمه گوگل]یک مگاهرتز همان هزار کیلوهرتز است
[ترجمه ترگمان]یکی از megahertz یکی از one kilohertz است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. R326 with 9 kilohertz arrive limits of frequency of thousand conspicuous, reportorial standard corresponds for flow according to global system (GSM) .
[ترجمه گوگل]R326 با 9 کیلوهرتز حدود فرکانس رسیدن هزاران استاندارد گزارشی قابل توجه برای جریان مطابق با سیستم جهانی (GSM) است
[ترجمه ترگمان]R۳۲۶ با ۹ kilohertz دارای محدودیت تعداد ۱۰۰۰ of مشهود است، استاندارد reportorial متناظر با جریان مطابق با سیستم جهانی است (GSM)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They sat aside 100 channels, each 200 kilohertz wide.
[ترجمه گوگل]آنها 100 کانال را کنار گذاشتند که هر کدام 200 کیلوهرتز عرض داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها ۱۰۰ کانال را کنار گذاشتند که هر کدام ۲۰۰ کانال داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Like a metronome, every five seconds the submersible generates an acoustic tracking pulse at 1 kilohertz.
[ترجمه گوگل]مانند یک مترونوم، هر پنج ثانیه این شناور یک پالس ردیابی صوتی با سرعت 1 کیلوهرتز تولید می کند
[ترجمه ترگمان]مانند یک metronome، هر پنج ثانیه در درون غوطه ور، یک آهنگ ردیابی صوتی در ۱ kilohertz ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Igfets have strange characteristics, which mean that they are not much use at frequencies of below a few kilohertz.
[ترجمه گوگل]ایگفت ها ویژگی های عجیبی دارند، به این معنی که در فرکانس های زیر چند کیلوهرتز کاربرد چندانی ندارند
[ترجمه ترگمان]Igfets دارای ویژگی های غریبی هستند که به این معنی است که آن ها در فرکانس های کم تر از چند kilohertz کاربرد چندانی ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The rate at which they leak out depends on the amplitude of very low frequency (VLF, or between one hertz and 20 kilohertz) electromagnetic waves in the vicinity.
[ترجمه گوگل]سرعت نشت آنها به دامنه امواج الکترومغناطیسی با فرکانس بسیار پایین (VLF یا بین یک هرتز تا 20 کیلوهرتز) در مجاورت بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]میزان انتشار آن ها به دامنه فرکانس بسیار پایین (VLF، یا بین یک هرتز و ۲۰ kilohertz)امواج الکترومغناطیسی در اطراف آن بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The high bandwidth and large number of sub-carriers used for DVB-T and DVB-H allow for the reduction of several kilohertz of spectrum around DC without noticeably degrading performance.
[ترجمه گوگل]پهنای باند بالا و تعداد زیادی از حامل های فرعی مورد استفاده برای DVB-T و DVB-H امکان کاهش چندین کیلوهرتز طیف در اطراف DC را بدون کاهش قابل ملاحظه عملکرد فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]پهنای باند بالا و تعداد زیادی of مورد استفاده برای DVB - T و DVB - H اجازه کاهش چندین kilohertz طیف در اطراف DC بدون عملکرد قابل توجه را می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Twisted - pair conductors are sufficient if frequencies of interest are below a few hundred kilohertz.
[ترجمه گوگل]اگر فرکانس مورد نظر کمتر از چند صد کیلوهرتز باشد، هادی‌های جفت پیچ خورده کافی هستند
[ترجمه ترگمان]اگر فرکانس مورد نظر کم تر از چند صد میلی متر باشد، رساناهای Twisted کافی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bats can also "sweep through a frequency range of up to 170 kilohertz, " moving from lower to higher notes, "while a human singer produces a glissando through less than 2 kilohertz at most. "
[ترجمه گوگل]خفاش‌ها همچنین می‌توانند در محدوده فرکانسی تا 170 کیلوهرتز حرکت کنند و از نت‌های پایین‌تر به بلندتر حرکت کنند، در حالی که یک خواننده انسانی حداکثر تا کمتر از 2 کیلوهرتز یک گلیساندو تولید می‌کند
[ترجمه ترگمان]این خفاش ها همچنین می توانند از محدوده فرکانسی تا ۱۷۰ kilohertz عبور کنند، \"از پایین به نت های بالاتر حرکت می کنند\"، در حالی که یک خواننده انسان، در بیشتر از ۲ ساعت، یک glissando تولید می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Ultrasonics: Vibrational or stress waves in elastic media that have a frequency above 20 kilohertz, the highest frequency of sound waves that can be detected by the human ear.
[ترجمه گوگل]اولتراسونیک: امواج ارتعاشی یا استرسی در محیط های الاستیک که فرکانس بالای 20 کیلوهرتز دارند، بالاترین فرکانس امواج صوتی که توسط گوش انسان قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]واژه های کلیدی: امواج فشار یا فشار در رسانه الاستیک که فرکانس بالای ۲۰ kilohertz دارند، بالاترین فرکانس امواج صوتی که می تواند توسط گوش انسان تشخیص داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Previous studies have shown that humans are unable to recognise melodies whose notes have a fundamental tone above 5 kilohertz.
[ترجمه گوگل]مطالعات قبلی نشان داده‌اند که انسان قادر به تشخیص ملودی‌هایی نیست که نت‌های آن‌ها لحن پایه‌ای بالاتر از ۵ کیلوهرتز دارند
[ترجمه ترگمان]مطالعات پیشین نشان داده اند که انسان ها قادر به تشخیص melodies نیستند که نت آن ها دارای یک لحن بنیادی بالاتر از ۵ kilohertz است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You may be hearing our broadcast on what is called short wave. These are frequencies between three thousand and thirty thousand kilohertz. They are often called megahertz.
[ترجمه گوگل]ممکن است پخش ما را در چیزی به نام موج کوتاه بشنوید اینها فرکانسهای بین سه هزار تا سی هزار کیلوهرتز هستند آنها اغلب مگاهرتز نامیده می شوند
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است اخبار ما را در مورد آنچه که موج کوتاه نامیده می شود می شنوید اینها فرکانس های بین سه هزار و سی هزار kilohertz هستند آن ها اغلب megahertz نامیده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Up until recently, this was accomplished by accelerating the clock speed, which has leaped from kilohertz to gigahertz in my lifetime.
[ترجمه گوگل]تا همین اواخر، این با افزایش سرعت ساعت، که در طول زندگی من از کیلوهرتز به گیگاهرتز جهش کرده بود، انجام می شد
[ترجمه ترگمان]تا همین اواخر، این کار با سرعت بخشیدن به سرعت ساعت که از kilohertz تا گیگاهرتز در طول زندگی من به اوج رسیده است، انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] هزار سیکل در یک ثانیه
[برق و الکترونیک] کیلوهرتز یکهزار هرتز . قبلاً کیلو سیکل (kilocycle) نامیده می شد .
[کامپیوتر] کیلوهرتز - هزار سیکل در ثانیه، مقیاس فرکانس های انتقال اطلاعات .

انگلیسی به انگلیسی

• unit for measuring frequency which is equal to one thousand hertz
a kilohertz is a unit of measurement of radio waves that is equal to one thousand hertz.

پیشنهاد کاربران

بپرس