kiln

/ˈkɪln//kɪln/

معنی: کوره، اجاق، در کوره پختن
معانی دیگر: (به ویژه برای آجرپزی یا سفالگری و غیره) کوره، آتشخانه، آوه، پزآوه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a furnace or oven for burning lime, hardening pottery or brick, drying lumber, or the like.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: kilns, kilning, kilned
• : تعریف: to heat in a kiln.
مشابه: fire

جمله های نمونه

1. a brick kiln
کوره ی آجرپزی،کوره پزخانه

2. to fire a brick kiln
کوره ی آجر پزی را آتش کردن

3. then they fire the bricks in a kiln
سپس آجرها را در کوره می پزند.

4. Bricks are baked in a kiln.
[ترجمه گوگل]آجرها را در کوره می پزند
[ترجمه ترگمان]Bricks در کوره پخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They are charring wood in a kiln.
[ترجمه گوگل]چوب را در کوره ذغال می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال پختن چوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That morning we fired our first kiln of charcoal.
[ترجمه مجتبی] آن روز صبح ما اولین کوره زغال چوبیمان را آتش کردیم
|
[ترجمه گوگل]آن روز صبح اولین کوره زغال چوب خود را روشن کردیم
[ترجمه ترگمان]اون روز صبح اولین kiln رو اخراج کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bricks are left in the kiln to bake.
[ترجمه گوگل]آجرها را در کوره می گذارند تا بپزند
[ترجمه ترگمان]این آجرها در کوره به جا گذاشته می شوند تا بپزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each whale ship carries its own brick kiln, above which are two big shining pots.
[ترجمه گوگل]هر کشتی نهنگ کوره آجرپزی مخصوص به خود را حمل می کند که بالای آن دو گلدان بزرگ درخشان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]هر یک از کشتی های وال یک کوره آجری مخصوص خود را حمل می کند که در بالای آن دو دیگ بزرگ درخشان قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. To get the high temperatures he used a kiln like a glass furnace.
[ترجمه گوگل]برای بدست آوردن دمای بالا از کوره ای مانند کوره شیشه ای استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به درجه حرارت بالا از کوره در کوره مانند کوره شیشه استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It then passes through the kiln chamber holding the pottery and is vented through an exterior chimney.
[ترجمه گوگل]سپس از داخل محفظه کوره نگهدارنده سفال می گذرد و از طریق دودکش بیرونی تخلیه می شود
[ترجمه ترگمان]سپس از طریق محفظه در کوره عبور می کند و به وسیله دودکش خارجی تخلیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The lime kiln belly rotated on giant cogs into the dark of the next chamber.
[ترجمه گوگل]شکم کوره آهک‌سازی روی دندانه‌های غول‌پیکر به تاریکی اتاقک بعدی می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]The که در کوره راه رفته بودند، cogs بزرگی در تاریکی اتاق مجاور می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Baked in a kiln at the old corn mill, the filling was made from mutton and fowl.
[ترجمه گوگل]فیلینگ که در کوره آسیاب ذرت قدیمی پخته می شد، از گوشت گوسفند و مرغ تهیه می شد
[ترجمه ترگمان]در یک کوره آهنگری که پر از گوشت گوسفند و مرغ بود پخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The wood is piled into the kiln, which is then lit at the bottom.
[ترجمه گوگل]چوب در کوره انباشته می شود و سپس در پایین کوره روشن می شود
[ترجمه ترگمان]چوب ها را در کوره piled که در آن موقع در ته آن روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And now I could feel my face getting hot, like I was working around a kiln.
[ترجمه گوگل]و حالا می‌توانستم گرم شدن صورتم را حس کنم، مثل اینکه در اطراف کوره کار می‌کنم
[ترجمه ترگمان]و حالا می توانستم صورتم را داغ کنم، انگار داشتم اطراف یک کوره کار می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کوره (اسم)
furnace, chimney, stove, oven, kiln, manhole

اجاق (اسم)
hearth, stove, fireplace, oven, kiln

در کوره پختن (فعل)
kiln

تخصصی

[عمران و معماری] کوره

انگلیسی به انگلیسی

• oven or furnace in which various substances are baked or dried (i.e. bricks, ceramic tiles, etc.)
a kiln is an oven used to bake pottery and bricks.

پیشنهاد کاربران

کوره آجرپزی یا سفال پزی یا موارد مشابه که حجم زیادی داره
kiln: کوره
kiln ( سرامیک )
واژه مصوب: کورۀ پخت
تعریف: کوره ای دمابالا برای پخت بدنه های سرامیکی یا تف جوشی |||متـ . پزاوه

بپرس